نوع مقاله : علمی-پژوهشی
نویسنده
دانشگاه اصفهان
چکیده
کلیدواژهها
عنوان مقاله [English]
نویسنده [English]
Boirahmadi is one of the so called Southwestern Iranian dialects and together with Bakhtiyari and Lorestani constitute the Lori dialects. This dialect has interesting structures for definiteness. This paper deals with definiteness in this dialect, and its counterpart in other Lori dialects, as well as some Iranian dialects of Zagros group which share some definiteness structures. The data for this study was collected by the author, in the summer of 2008, from the town of Mârgūn and its surrounding villages in Kohgiluye and Boirahmad state. In Boirahmadi dialect, definiteness is marked by stressed suffixes: –kū and –ū; a combination of demonstrative adjective ī ‘this’ and ū ‘that’ with stressed suffixes: –vo, –yo, and –ho; and stressed suffix –ī for some definite adverb of time.
کلیدواژهها [English]
1. مقدمه
لری بویراحمدی از گویشهای جنوب غربی اییاری و لری لرستانی یی از سه گونۀ اصلی لرییل میدهد. نام بویراحمدی برگرفته از نام ایل بویۀ گذشته در ایۀ بویراحمد و گویشِ رایج در آن داده است (لوفلر، 1989). لری بویراحمدی در بخش سردسییِیلویه و بویراحمد،ۀ پیش به نام بویراحمدِ سردسیر شناخته میشد، رواج دارد. این منطقه امروزه شامل دو شهرستان بویراحمد (شامل بخشهایییان) و شهرستان دنا ی و پاتاوه) میشود (سالنامۀ آماری. پیرامون منطقهاییراحمدی رواج دارد، گونههای دیگری از لری صحبت میشوند،یی بسیاری با بویراحمدی دارند: لری ممسنی در جنوب بویراحمد، لری دهدشتی در غرب بویراحمد، گویش طوایف طیبی و بهمئی در شمال غربی بویراحمد،یاریِ رایج در شرق خوزستان همانندیهایی دارند، و در بخش شمال و شمال شرقی بویراحمد در منطقۀ فلارد گویشهای بینابین بختیاری و بویراحمدی رواج دارند. لری بویراحمدی ساختهای متنوع و جالبی برای معرفهی از آنها را در دیگر گونههای لری و گویشهای رایج در حوزۀ زاگرس میبینیم. در این مقاله ساختهای معرفهساز در لری بویراحمدی بررسی شدهاند و به برابرِ این ساختها در دیگر گونههای لری، یعنی لریِ بختیاری و لریِ لرستانی نیز اشاره میشود. برخی از این ساختها در دیگر گویشهای ایرانی، بهویژه آنهاییحوزۀ زاگرس رواج دارند، نیز دیده میشوند.
2. روش پژوهش
دادههای این پژوهش توسط نگارنده و در تابستان 1387 گردآوری شده است. گردآوری دادهها به صورت ضبط گفتار و ثبت آوانگاری گفتار گویشورانِ بویراحمدییی، چشمهسفید، چارمورون، تاگسیسه و هفتچشمه) در بخش شمالییلویه و بویراحمد انجام گرفته است. گویشوران این پژوهش به تعداد دوازده نفر زن و مرد بودهی بیسواد و برخی دیگر باسواد بودهاند. در دادههای بویراحمدی و شهرضایییی به روش IPA انجام گرفته است، اما دادههای دیاند با همان آوانگاری انجامگرفته در آن منابع آورده شدهاند. در ادامه هریهای معرفهساز لری بویراحمدی توضیح داده میشود، و در هر مورد، در صورت وجود، به برابر آن ساخت در بختیاری و لریِ لرستانی و نیز دیگر گویشهای ایرانی اشاره میشود.
3. ساختهای معرفهساز در لریِ بویراحمدی
3. 1. پسوند [–ku:]
یهدارِ[–ku:] یا [–æku:] معرفه میشود. صورت [–ku:] به اسمهای[–æku:] به اسمهای مختوم به همخوان افزوده میشوند، این پسوند یدهنده (contrastive)ی متماییا مشخصییا اسمهای دیگر بهیرود، اسمیینده دربارۀ آن صحبت شده و شنونده با آن آشنا شده است. قبل از چنین اسمی صفت اشاره نمیآید. ین پسوند شبیه پسوند معرفهساز –e در فارسی گفتاری است:
[piya:ku: zæ:ne:s]. «مَرده زده شد.»
[ma:ga:ku: væ bær u:mæy–e]. «مادهگاوه به فحل آمده است.»
[zænæku: sær ou hei leba:s i:ʃu:re]. یشوید.»
[ʃou ræ:ti:m men eʃkæftæku:].«شب رفتی
اسمهای جمع نیز با این پسوند معرفه میشوند. پسوند معرفهساز بعد از پسوند نشانۀ جمع ([–æl] یا [–yæl]) قرار میگیرد:
[sæ:gælæku: tæma: ræ:ten–e si: gærmæsi:r].
«تو نگو [آن]سگها رفتهاند به گرمسیر.»
[ræ:ti:m yæ ʣa: ʃeka:lælæku: næ di:yi:m].
«رفتیم ییییدیم.»
[teiso xersælæku: næ væ–ʃu:n di:yi:t–e]?
ها را دیدهاید؟»
لوفلر و ویندفور (1989) نقش ندایی (vocative) نیز برای پسوندهای معرفهسازِ [–ku:] و [–u:] در بویراحمدی تعریاند، مانند korrū / korrakū «ای پسر». اما چنیی برای نگارنده مورد تردید است. دستهاییۀ مارگون گردآوردییی دیده نشده است.
این پسوند را با گونههای آواییِ مختلفی در دیگر گونههای لری نیز میبینیم. در لریِ خرمآبادییهدارِ –(e)kæ «برای مشخصییا جمع و مقایسۀ آن با اسم یا اسمهای دیگر» بهیرود. این پسوند مرزنما (demarcative) نیز هست و همانند پسوند معرفهیهدار –e در فارسیِ گفتاریۀ اضافه میشود، مانند: æsp–e gæp «اسب بزرگ»، æsp gæp–ekæ «اسب بزرگه» (بسنجید با فارسیِ گفتاری pesar e kūčīk ، pesar kūčīk–eینن، 2002).
در بختیاریین پسوند به صورت –ke بهیرود و همیی، 1389: 114):
awke garm–e xarden naδâre. «[این] آب گرم است، خوردن ندارد.»
ar ekošten do tâ ze sayalke. «اگر دو تا از [آن] سگها را میکشتند.»
این پسوند در بیشتر گویشهاییحوزۀ زاگرس رواج دارند، به گونههای مختلفی بهیرود. از گویشهای استان فارس و خوزستان در جنوب غربیی، 2000: 45)، هورامیی در شمال غربی، حتییی دارد، نیز دیده مییر تأثیر گویشهایی، 1384: 11) ایجاد شده است:
ی از گویشهای استان فارس (موسوی، 1372: 102):
suvârakū meytī sar sorfa. «[آن] سوار میآید سر سفره.»
در بسیاری دیگر از گویشهای فارس مانند دوانی، دهلهایای نیز پسوند –aku برای معرفهساختنِ اسم بهیی، 1383: 57؛ 1384: 59).
بهبهانی (معماری، 1389: 57):
harfaku a delam šas. «آن حرف به دلم نشست.»
در شوشتری و دزفولییهدار –ka، همانند بویراحمدی، برای متماییرود، مانند:doxtarka mord «دختره مُرد» (دختر خاصیینده است و نه دختر ییگریینده شناختهشدهاند). در این دو گویش نیز پسوندی مرزنماست و وقتی به اسم افزوده میۀ اضافه بین صفت و موصوف میشود، مانند شوشتری: kuak e kūčīkkuak kūčīkkaیینن، 1995).
در هورامی این پسوندِ معرفهساز دو صورت مختلف برای اسمهای–aka برای اسمهای–ake برای اسمهایی، 1966: 16):
agar mexakà–t kúε. (همان: 62) «اگر [آن] میی.»
ganmakèšā hārā tā wúrda bia.
«[آن] گندم را آسی(همان: 64)
ی پسوند –okuو –okاسم را معرفه می–okuقیidân «اینجا» و udân «آنجا» را نیز معرفه میی، 1384: 42):
kârčoku bokân bod. «[آن] چاقو را میخواستید.»
maškok kaft.
ya čoki idânoku leybi âkkodad. «بچهای اینجا داشت بازی می
3. 2. صفت اشاره + پسوند [–vo / –yo]
در اییبی از صفتهای اشارۀ [u:] «آن» و [i:] «این»، بهترتیب به اضافۀ پسوندِ یهدار ِ[–vo] و [–yo]، برای معرفهیرود. در لری بویراحمدی، صورتهای vo]-[ «آن» و yo]-[ «این» ضمیر اشاره نیز هستند (فقط ضمیر اشاره، در نقش صفت اشاره عمل نمیی این دو، بهترتیب صفتهای اشارۀ [u:] «آن» و [i:] «این» بهیروند). این ساخت تقابلدهنده است و برایید و برجستهییا موضوع خاص و متماییگر اسمها یا موضوعاتِ مرتبط با آن بهیرود. این ساختار را میتوان به صورت دو ساختِ زیر نشان داد:
1. [u:] + اسم –[vo]
2. [i:] + اسم –[yo]
ساختِ نخست، اسمیییهای جمع، این پسوند بعد از پسوند نشانۀ جمع میآید:
[u: duwærvo si:–ʃ go: , u:mæn].
«آن دختره بهش گفت، آمدند.» (آن دختریین یی دختر یا دخترانِ دیگر)
[gæp–om sær u: doureivo–ne].
«صحبتم دربارۀ آن دوره است.» (دورۀ قدیم، نه دورۀی)
[ʃæʃ ta: korr væ u: zæ:nælvo da:re].
«شش پسر از آن زنها دارد.» (از آن زنهایش، نه این یی)
[da:–ʃ–e væ u: ko:rælvo–n–eʃ].
«داده استش به آن پسرهایش.» (آن پسرهای دیگرش، نه این یی یا اینها)
ساخت دوم اسمی را معرفه میاشاره به نزدی به آن اشاره شده است:
[næ mes i: doureiyo bi:]. «مانند این دوره نبود.» (این دورۀی، نه دورۀ قدیم)
[ægæ u:ʦo ūmæ , hæm i:ya: sær i: bәrryo].
«اگر آنجا آمد، باز هم میآید سر این گروه.» (این گروه، نه آن یی گروه یا گروههای دیگر)
گونۀ دیگری از ای[–ho] و صفتهای اشارۀ [u:] «آن» و [i:] «این» ساخته میشود. اما برخلاف دو ساختِ قبلی، ho]-[ در لریِ بویراحمدی ضمیر اشاره نیست. اما در بختیاری ضمیر اشارۀ ho «آن» را داریم. شاید بتوان گفت ho زمانی در لریِ بویراحمدی ضمیر اشاره بوده است. این ساخت را اینگونه میتوان نشان داد:
[u: / i:] + اسم–[ho]
این ساخت نیز، مانند دو ساخت قبلی، برایید و مشخصییشود، یا دربارۀ آن صحبت شده است، بهیرود:
[mes u: γa:γozho mæko].
یی)
[i:ræn si: u: gærdænæho].
«میروند به سمت آن گردنه.» (آن گردنهایۀ دست نشان داده میشود)
[i: yæki:ho hæm nu:mza:yi:–yæ] ?
«این یی هم نامزدیین ییی)
گاهی خودِ پسوندِ [–ho] بدون صفت اشاره نیز برای معرفهیرود. ایی انجام میگییشود:
[men i: houʃa: i:ræ u:ʦәho]. (u:ʦo «آنجا»)
«داخل این حیاط میرود به آنجا.» (با اشارۀ دست سمتی از حیاطِ خانه را نشان میدهد)
[ba:lei Xour–e , i:ʦәno Xourho]
«بالای (روستای) خفر است، اینگونه (به سمت) خفر.» (با اشارۀ دست نشان میدهد روستای خفر چه سمتی است)
در بختیارییز مشابه این ساختها دیده میشود. پسوند –hoیر اشاره به دور است، به پایان اسم معرفه افزوده میشود. قبل از اسم، صفتهای اشارۀ ū «آن» و ī «این» نیز میتوانند بیایند. در بختیارییین پسوند را میگیرد، ham «هم» نیز بافاصله یا بیفاصله میآید (طاهری، 1389: 114). نقش متمایید بر ییا موضوعِ خاص در بختیاری نیز دیده میشود، بهوی hæm «هم»، قبل از اسمیین پسوند را میگیرد، مانند ضمییدی عمل می
awordom nahâm–sõw men ham tūho.
«آوردم گذاشتمشان داخل همان خانه.»
hēčē ze to nēxom γeyr az ham ī bareho.
«هیچ چیز از تو نمیخواهم غیر از همین بره.»
sar konīm be ham līkâho.
«سر بکنیم داخل همین شکافها.»
مشابه این ساخت را در گویشهای منطقۀ جرقویۀۀ جنوبیِ گویشهایی ایران محسوب میشوند (ویندفور، 1991)، نیز میبینیم. در این گویشها پسوند معرفهساز –on/–hon به پایانِ اسم و یا صفتِ آن افزوده میشود و قبل از اسم نیز ضمیر اشارۀ yon «این» یا okon «آن» میآید (برجیان، 2008). این پسوند را میتوان دراصل ضمیر اشاره و برابر با ضمیر اشارۀ ân در فارسی دانست:
yon purehon ki bu? «ایی بود؟»
yon pereyn ižiron «این پیراهن زیبا.»
okon bâqon. «آن باغه.»
3. 3. پسوند –u:
یهدار [–u:] برای معرفههایییرود، و به صفتِ اسم افزوده میشود. این پسوند برای معرفههای مفرد و جمع، هر دو بهیرود. در این مورد نیز قبل از اسم، صفتهای اشارۀ [u:] «آن» و [i:] «این» میآیند. [–u:] یاشاری [–ku:]برای مشخصیا موضوعِ خاص و متماییگر اسمها و موضوعاتِ مرتبط بهیرود. این پسوند بهویژه شبیه پسوندِ معرفهیهدار –e در فارسی گفتاری است:
[u: piya: kәloftu: ma:l æʃa:yer ba:la:–ye].
«آن مرد چاقه مال عشایر بالاست.»
[pa:–t æ be:l sær u: bærd sæfi:yu:]. «پایت را بگذار روی سنگ سفیده.»
[pæ mæ næ hæm i: duwær dәroʃtu: , duwær xә–t–e] ?
«پس مگر همین دختر بزرگه، دختر خودت نیست ؟»
[væ u: mәba:ylæl geru:nu:]. «از آن موبایلهای گران.»
[væ i: nu:næl xu:bu: e:seimu:n]. «از این نانهای خوب خریدیم.»
صفتِ اسمِ معرفهایین پسوندِ معرفهساز میتواند به جای اسم قرار گیرد و حتی مانند اسم جمع بسته شود. این پسوندِ معرفهساز قبل از نشانۀ جمع ([–æl] یا [–yæl]) قرار میگیرد:
[yæki:–ʃ ku:r bi: , yæki:–ʃ borr bi: u: ku:ru: i:ʦærd , u: bәrru: ni:ʦærd].
«]از آن دو اسب[ ییییش بییچرید، آن بینا نمیچریینا متمایز میشود)
[u: xu:bu:yæl–om ræ:ten , noumæn].
«آن [پسرهای] خوبم رفتند و نیامدند.» (پسرهای خوب از دییز میشوند)
در بختیاری–e همیی، 1389: 115):
gale nahâ be darezēr , dīn mēš kâle.
«گله روانۀ پایینِ دره شد، به دنبال میشِ سیاه.»
در برخی از گویشهاییی، ماسرمی و مسقانی نیز این پسوند برای ساخت معرفه بهیرود، اما به اسم افزوده میشود، نه به صفتِ آن. مانند: مسقانی čerâγuی sibu «سیی، 1383: 57؛ 1384: 59)، سمغانی ī mīšgälū «این گوسفندها» (ویندفور،1999). در سیوندییشهای شمالغربی است نیز یی از راههای معرفهیهدارِ –u به اسم است. در سیوندی این پسوند هم به اسمِ بدونِ صفت افزوده می، 1979: 32)، مانند مثالهای زیر:
nazar–eš ba ğuču bi. (همان: 88) «نظرش به [همان] قوچ بود.»
sobeš kākāi doroštu vāt–eš. (همان: 107) «صبح آن روز برادر بزرگه گفت.»
ī vardu nūnd. (همان: 127) «همین سنگ بود.»
مشابهِ این پسوند، و برابر با پسوندِ معرفهسازِ –e ، در فارسی گفتاری، در هورامیی و بیشتر گویشهایی نیز دیده میشود:
یِ سورانی، اسمیی
em kiç–e ciwan–e. «این دختره زیباست.»
در هورامی این پسوند برای متمایزیرود و دو صورت دارد، –a برای–e برای مؤنث. قبل از اسمیین پسوند را میگیرد، صفتهای اشاره نیز میآیند: i hara «این خر»، ā māhare «آن مادهخر». برخلاف –aka / –akeیماً به اسم میچسبد، اگر اسم وند صرفی یا پیواژ بگیرد این پسوند فقط به صورت –a و معمولاً بعد از پسوندهای صرفی و پیواژها میآیی، 1966: 16):
ā kināče–m–a bāra. «آن دخترم را بیاور.»
در آن گروه از گویشهایییز جنس ندارند، این پسوند به صورت –e و با همییرود، اما در گویشهایییین پسوند برای اسمهای–a و برای اسمهای مؤنث –e است (ویندفور، 1991). برای مثال در میمهاییز جنس دارد (فتحی بروجنی، 1392: 58):
dote aš vâ mân-em bešoya tüt betekne.
«دختره گفت مادرم رفته است توت بتکاند.»
püra aš vâ ge to ūrīda vošde. «به پسره گفت که تو آن طرف بایست.»
در شوشتری و دزفولی پسوند –(h)a همین نقش را دارد: ū dūnaha «آن دانه»، ضمن اییز دارد و هنگامییۀ اضافۀ بین صفت و موصوف حذف میشود، شوشتری: kīf e gapیف بزرگ»، kīf gapaیینن، 1995).
3. 4. قید زمان معرفه با پسوند –i:
یهدار –i: به برخی قیدهای زمان مانند: [du:ʃ] «دیشب»، [ʃu:m] «شام، شب»، [pæsi:n] «دم غروب»، [so:b] «صبح» و مانند آن، این قیدها معرفه میشوند، یعنی به زمانی اشاره مییا در پیش است و برای گوینده و شنونده آشناست. برایی چنین قیدهایی میتوان گفت معنایی شبیه قیدهای «همین دیشب» یا «همین عصری» در فارسی گفتاری دارند. مانند مثالهای زیر:
[i:nga:ri: go:ten pæsi:ni: ræ:]. «انگار گفتند همین دمغروبی رفت.»
[du:ʃi: i:ma: kælæpa: xærdi:m]. «دیپاچه خوردیم.»
[so:bi: teiso men hæm i: tu:wæl hei pi:t i:kәne].
«از امروز صبح تا حالا داخل همین خانهها دارد پرسه میزند.»
[biyou ta: so:bgeyi: bereim æ ʃeka:l].
«بیا تا (فردا) صبح زود بروی
مشابه چنین ساختی را در لهجۀ فارسیِ شهرضایی میبینیم (شهرضا شهرییلومتری جنوب اصفهان). در فارسیِ شهرضایی نیز قیدهای زمان مانند «صبح»، «ظهر»، «شام» و مانند آنها، و حتی روزهای هفته، با گرفتنِ پسوند [–i:ye] همی:
[zoħri:ye di:dæm–oʃ næ soħbi:ye]. «امروز ظهر دیدمش، نه امروز صبح.»
[æsri:ye mi:xæym beri:m xeri:d].
یش است) می خواهیم برویم خرید.»
[ʃænbei:ye sær e ka:r næræft]. «شنبه ای
دربارۀ پسوند [–i:ye]، اگر جزء پایانی آن را همان پسوندِ معرفهسازِ –e در فارسیِ گفتاری بدانیم، میتوان گفت اییب دو جزءِ –i: + –e ساخته شده و جزءِ نخست آن برابر با همان پسوند [–i:] در لریِ بویراحمدییا قید زمان را معرفه می
4. نتیجهگیری
بررسی ساختهای معرفهساز در لریِ بویراحمدی نشان میین گویش سه ساختِ مختلف برای معرفهیهدار[–æku: / –ku:] ، دهنده (contrastive) است و برای متمایییا اسمهای دیگر بهیرود، و اسمهایییروند، معرفه میین پسوند از ویژگیهاییشهای حوزۀی، هورامیی، گویشهای فارس و برخی گویشهای استان خوزستان مانند بهبهانی، دزفولی و شوشتری نیز دیده مییبی از صفتهای اشارۀ [u:] «آن» و [i:] «این» بهترتیب به اضافۀیهدارِ [–vo] و [–yo] برای معرفههاییآیند، بهیرود. این ساخت نیز تقابلدهنده است و برایید و مشخصیییگر اسمهای مرتبط با آن بهیرود. این ساخت در بختیاری نیز دیده میشود و نمونۀ مشابهی در گویشهای منطقۀ جرقویه از شاخۀ جنوبیِ گویشهایی اییهدارِ [–u:] برای معرفههای مفرد و جمعییرود، و به صفتِ اسم افزوده میشود. [–u:] یاشاری [–ku:] برای مشخصییگر اسمها بهیرود. این پسوند، بهویژه، قابل مقایسه است با پسوندِ معرفهسازِ –e در فارسیِ گفتارییشتر گویشهای ایرانی مانندگویشهایی، هورامیی، و دزفولی و شوشتری نیز میبینیم. بویراحمدی، ساختی نیز برای معرفهیهدارِ [–i:] به قیدهای زمانی مانند [du:ʃ] «دیشب»، [ʃu:m] «شام، شب» است و این قیدها با گرفتن این پسوند به زمانی اشاره مییا در پیش است و برای گوینده و شنونده آشناست. این ساخت نمونۀ مشابهی در برخی گونههای فارسی مانند لهجۀ فارسیِ شهرضایی دارد.