Development of Scientific Register of Persian, a Study Based on the Terminology of Chemistry and Chemical Engineering; Past and Future Corpus Planning Policies

Document Type : .

Author

Abstract

This paper deals with the evolution of scientific register of Persian and the policies taken in developing terminology of chemistry and chemical engineering. Some of common morphological and vocabulary characteristics of the languages most widely used in scientific discourse are considered as the required characteristics of a well-equipped scientific register; These characteristics include high capacity of terminologization, corpus standardization, structural and elemental comparability of terms and precision. In order to evaluate the extent of realization of these characteristics, word-formation processes used in terminology of these fields are studied and it is concluded that derivation, compounding and meaning specification are commonly used word formation processes. Blending and acronym are rarely used and some deficiencies in scientific register are attributed to this issue. It is discussed that characteristics of a well-equipped language were partly realized in Persian scientific register and suggestions are given to enhance the aforementioned characteristics in Persian scientific terminology.

Keywords


 

1. مقدمه

زبان علم گونه‌اییی‌ی‌رود، ویژگی‌های خاص خود را دارد. در گفتمان علمی نقش زبان به‌عنوان ابزار انتقال اطلاعات بر سایر نقش‌های آن غلبۀیان نمادین و استعاری و معانییژگی عمدۀ بیان ادبی است، در آن جایی ندارد.

حالت آرمانی برایی میین رو زبان علم باید زبانی شفاف و بی‌پیرای‌ها و اصطلاحات دقیق برای بیان پدیده‌ها و مفهوم‌های مورد اشارۀ خود داشته باشد. پیدایش این گونۀ زبانی درونِ یی نیازمند پیدایش و گسترش گفتمان علمی‌ها و گفته‌ها و نوشته‌های علمی‌‌ها و قالب‌های زبانیِ زندگی روزمره با نیازهای گفتمانِ علمییی روزمره با معانیی و مبهم به‌ی‌روند، برای دلالت بر معنایی مشخص و دقیق اختصاص یابند و یا واژه‌هایی جدیواژه‌هایی با معانی معیاری‌شده برای هر حوزۀ علمی پذیرفته شود. بنابراین پرورش زبان علمی فرایندی زمان‌یان‌ی با روندهایی و فرهنگی جامعه دارد. از سویی روند توسعۀ علمی و دگرگونی‌هایی بر پرورش زبان علم اثر می‌گذارد و از سوی دیی و علمی جامعه اثربخش است.

به ‌این ترتیب پرورش زبان علم پابه‌پای توسعۀیِ جامعه به پیش می‌رود و شگفت نی‌هایییش از دیگر زبان‌ها به‌عنوان رسانۀ گفتمان علمی‌های جوامعی هستند پیشرو در رشد و توسعۀ علمی و فنی برپایۀ دانش‌های خردباورِ جدید. مانند انگلیسی و فرانسه و آلمانییی با دستاوردهای دانش‌های جدید در ارتباط بوده‌اند و خود در پیدایش و گسترش این دانش‌ها دست‌داشته‌اند.

نظریه‌یات علمی برای صدها سال، و گاه از بدو پیدایش، به این زبان‌ها بیان شده‌اند و در مجامع و متون علمی به این زبان‌ها مورد بحث قرار گرفته‌اند. به این‌ترتیب به مرور، و همزمان با بالشِ اندیشه‌ها و نظریه‌های علمی، واژه‌های مناسب برای بیان مفاهیم و پدیده‌های جدید ساخته شده و به صورت معیار در‌آمده‌اند و زبان علمیِ مناسب برای بیان نظریه‌های علمی پرورده شده است.

اما این وضعیت برای ما ایرانیان و بسیاری دیگر از ملت‌های جهان متفاوت است. آثار علمی یا نیمه‌‌ترین نوشته‌هایی هستند که تا امروز از زبان فارسی دری به ما رسیده‌اند و تاریخ تألیف قدیمی‌ترینِ آنها به نیمة دوم سدة چهارم می‌رسد (صادقی‌مهر،1372: 80). از آن پس گرچه زبان عربی زبانِ اولِ متن‌های علمیِ برخی رشته‌ها بود و آثار تخصصی‌تر به عربی نوشته می‌شدند، اما زبان فارسی نیز، در ایران، همواره در کنار زبان عربی برای نگارش اثرهای علمی به‌کار می‌رفته است. سدۀ پنجم، به‌ویژه نیمۀ اول آن، یعنی عصر بیرونی و ابن‌سینا، پربارترین دورۀ رهیافت به واژگان علمیِ فارسی است. التفهیم ابوریحان و دانشنامة علایی ابوعلی‌سینا خزانة واژه‌های علمی فارسی هستند که برخی از آنها را نویسندگان این کتاب‌ها خود نخستین بار به‌کار برده‌اند. به نظر می‌رسد واژه‌های استاره‌شمر (منجم)، پاسیدن، پاییدن (رصدکردن)، خرمن (هاله)، ستاره‌یاب (اسطرلاب)، نیمروزان (نصف‌النهار)، ستارگانِ رونده (سیارات) و شاید یکان و دهگان، عدد درست و شکسته (صحیح و کسر) و زاویة تیز و گشاده (حاده و منفرجه) از ساخته‌های ابوریحان باشد. ابن‌سینا نیز بَستانکی (انجماد)، پَسی (تأخر) و ... را به جای واژه‌‌های عربیِ رایج در آن زمان به‌کار می‌برد. (همان: 83)

واژه‌گزینی علمی در فارسی دری را شاید حتی بتوان ادامۀ سنت واژه‌گزینی در زبان پهلوی دانست، چنانچه رضایی باغ‌بیدی (1379: 148) معتقد است بسیاری از واژه‌ها و اصطلاحات فارسیِ به‌‌سینا و بیرونی، در نوشته‌های پهلوی سابقه داشته است. در دورۀ نوزایی، زمانییی دانش‌های جدید شتابی روزافزون گرفت و دستاوردهای علمیِ تازه دگرگونی بنیادینی در دانش بشر به‌جا نهاد، دیرزمانیۀ ارتباط علمی ایرانیان با جهانِ غرب گسسته شده بود و بالش و پرورشِ اندیشه‌های علمیین برخوردهای جدی ما با دستاوردهای دانش‌های جدید در زمانییرزمانی از پیدایش گرایش‌های علمیِ پس از نوزایی می‌گذشت و بسیاری از جریان‌هایی و علمی‌های منسجم و پرورده درآمده بود. ایرانیان از اوایل سدة دوازدهم هجری ـ از طریق کمپانی هند شرقی ـ جسته و گریخته با علوم جدید آشنا شدند و تا گشایش مدرسة دارالفنون آثاری نیز در این زمینه تألیف یا ترجمه کردند، ولی برگردان علوم جدید، به صورت سازمان‌یافته و هدفمند، مدیون همت و تشویق امیرکبیر و پشتکار مدرسان دارالفنون است (صادقی‌مهر،1372: 113).

در واقع زمانی‌ۀ دارالفنون نخستین تلاش‌های جدی را برای‌هایی دربارۀ علوم جدیی بیان نظریه‌های جدید برای مردمی با چارچوب‌هایی و پیش‌زمینه‌های ذهنیِ به‌ی متفاوت با مبادی این نظریه‌ها به طور جدیی‌های زبان فارسی گره خورده بود. فارسی زبانییش از آن برای بیان اندیشه‌های همان مردم به‌ی‌رفت و واژه‌ها و قالب‌هاییی در اختیار آنها می‌گذاشت. نمونة زیر از کتاب فیزیک یا حکمت طبیعیه نوشتۀ عبدالرحیم‌بن ابوطالب تبریزی، که در سال 1272 چاپ شده است، دشواری نویسندگانِ آن دوره را در انتقال مفاهیم علمی به زبان فارسی نشان می‌دهد (مهرداد، 1371):

«... آب عبارت از دو غاز است، یعنی مرکب از دو چیز است یکی مولدالماء و یکی مولدالحموضه. از اولی یک و از دویمی هشت قسمت مرکب نموده، آب می‌شود ... . (هشت مثقال مولدالحموضه و یک مثقال مولدالماء)».

ملاحظه می‌شود که مؤلف، به‌عنوانِ معادلِ هیدروژن لغت مولدالماء و برای اکسیژن کلمۀ مولدالحموضه را اختیار کرده است. به زبان فارسی می‌توانیم آنها را به‌ترتیب آب‌زا و ترشی‌زا بنامیم (مهرداد، 1371: 27).

در چنین فضایی بحث بر سر توانایی ییی زبان فارسی در انتقال مفهوم‌های علمیی برای ارائۀ علم در جریان بود و هر سوی بحث موافقانی داشت، چنانچه میرزا مهدی‌خان از ادبای دورۀ مظفری معتقد بود: « هرگاه نظر به اشتقاق الفاظ موجوده پارسییی دارای این قابلییی تازه برای اشیای جدییم...»، و خود واژه‌های آب‌زا و ترشی‌زا را در برابر هییژن به‌ی‌برد. (میرزا مهدی‌خان، 1384: 193). سال‌ها بعد محمد‌علی فروغییِ عصرِ خود، برابری برای بسیاری از لغات فرنگی وجود ندارد، یافتن برابرهایی‌داند و توصیه می‌ی، 1384: 186).

در نخستین سال‌های ترجمۀ آثار علمیِ غربی در ایران، مترجمان عمدتاً، بنا به سنتِ برجای‌‌مانده از علوم قدیم، معادل‌های عربی برای واژه‌های علمی و فنی انتخاب می‌یا خودِ واژه را به زبان اصلی به‌‌می‌بردند. با آغاز تحول اجتماعی و سیاسی جامعه، در سال‌‌ای به‌وجود آمده بود، اندک‌اندک به نوشته‌‌های علمی نیز رسوخ کرد. در سال‌های آغازینِ سدۀ حاضر رویکرد جدیدی در واژه‌گزینی علمی رخ ‌نمود که بیش از واژه‌های عربی به واج‌ها و واژه‌‌های فارسی سره و توانایی‌های دستگاه واژه‌سازی زبان فارسی نظر داشت. در این زمان با روشن‌شدنِ ناکارایی‌های زبان فارسی در ارائۀ دانش‌های جدید و لزوم ساخت و گزینش و معیارسازیِ واژه‌های علمی، افراد مستقل و گروه‌هایی دست به کار واژه‌سازی شدند. برخلاف دورۀ پیش از آن، رویکرد غالب این افراد و گروه‌ها گزینش واژه‌های فارسی سره بود.

از آن پس به تبعِ افزایش شمار افراد باسواد، دانشگاه‌ها و مجامع علمییی برای بیان مقاصد علمی همواره روندی فزاینده داشته‌است و به این ‌ترتیب این زبان در حوزه‌های گوناگونِ علمی پرورده شده است. در نتیجۀ پرورده‌‌ۀ آموزش‌های علمی، حتی در سطوح عالی دانشگاهی، به زبان فارسی میسر شده است. با این وجود نمی‌ی زمینه‌های علمی هنوز بسیاری از دانشجوی‌های پیشرو علمی‌های علمی به این زبان‌ها را ترجیح ‌می‌دهند و زبانِ آنها را رساتر و دقیق‌تر می‌یابند.

امروزه برخی از زبان‌شناسان با اشاره به درهم‌تنیدگیی‌گیری زبان علم، تقویۀ علمی زبان فارسی را در توسعۀ علمی ناگزیر می‌دانند (حق‌شناس،1384: 26). منصوری (1374: 16 و 17) نیز با اشاره به نظریه‌هاییۀۀ علمی زبان را جزئی جدایی‌ناپذیر از پیشرفت علمیِ ملت‌ها می‌داند. این دیدگاه منطبق بر نظریات هلیدی است که هر نظریة علمی را متشکل از دو بخش می داند: اصطلاحات، که در واقع عصارة دانش هستند، و گفتمان، که برای استدلال در نظرپردازی به‌کار می‌آید. در کل، مفاهیم،ه به باورِ اصطلاح‌شناسان واحد دانش، واحد تفکر و واحد شناخت هستند، و بازنمود زبانیِ آنها، یعنی ا صطلاحات، و ساختار زبانِ آن حوزه از دانش، که وظیفة بیان و شرح‌وبسط آن نظر را عهده‌دار است، شالودۀ یک نظریۀ علمی را شی‌دهند (هلیدی، 2004: 51).

این نوشته به بررسی رویه‌هایی‌سازان در حوزۀ شیمی و مهندسی شیمی برای معادل‌سازی برای واژه‌های بیگانه در پیش گرفته‌اند و ارزیابیِ مییابیِ این تلاش‌‌‌دهی به زبانی مناسب و علمی می‌پردازد. دربارۀ زبان علم و واژه‌گزینی علمی، در دهه‌های اخیر، مقاله‌های بسیاری، به‌ویژه در دو هم‌اندیشیِ بررسی مسایل واژه‌گزینی و اصطلاح‌شناسی و نیز همایش زبان فارسی، زبان علم، ارائه شده است. زرنیخی (2005)، بررسییش مشابهی با مطالعۀ حاضر دربارۀ واژه‌ها و اصطلاحاتِ فیزیی انجام داده است. وی با انتخاب 5 معیار اصطلاح‌سازی، افزایش دقت، معیاری‌شدگی‌واژه‌ها و افزایش مفهوم‌های علمی در زبان بومی، پیشرفتِ گونۀ علمیِ زبان فارسی را بررسی می‌ییسِ مؤسسه‌ای به نام «زبان فارسی، زبان علم» برای مطالعه دربارۀ گونۀ علمیِ زبان فارسی است. زندی‌های شیمی دورۀ متوسطه و روشن و آرمیون (1385)، متن‌های دانشگاهی شیمی آلی‌های انسجام بررسی‌اند. پورداد (2010) نیز‌های درسی فیزی‌های دستوریۀ حاضر بر بررسیِ ساختواژیِ زبان علم در متن‌های شیمی و مهندسی شیمی

 

2. روش پژوهش

منابع عمدۀ مجموعۀ واژه‌ها و اصطلاحاتِ تخصصیِ موردِ بررسی در این مقاله عبارتند از:

الف. «واژگان شیمی و مهندسی شیمی» (پورجوادی، 1379)، شامل واژه‌ها تخصصیِ به‌یمی و مهندسی شیمی.

ب. مجموعۀ واژه‌های به‌ی و اسناد مناقصۀ پروژه‌های‌های فعالی‌های مهندس مشاور گردآوری

واژه‌ها و اصطلاحهای این دو منبع از نظر روش‌های واژه‌سازیی به به روش توصیفی- تحلیلی مطالعه شدهاند. ابتدا مروری بر روشهای واژهسازی مورد استفاده در این رشتهها ارایه شده و درباره میزان رواج و چگونگییین روشها بحث شده است. پس از آن با برشمردن ویژگیهای واژگانی زبانهای علمی موفقیت واژهسازیهای انجام شده با ارزیابی میزان رواج و پذیرش واژهها و رسایی و گویایی آنها در دلالت دقیق بر مفهومهای علمی بررسی شده است. همچنیین ارزیابی میزان تحقق ویژگیهای واژگانی زبانهای علمی در واژگان این رشتهها سنجیده شود و پیشنهادهایی برای بهبود روشهای واژهگزینی در جهت تحقق بیشتر ویژگیهای پیشگفته ارایه شده است.

 

 

3.  روشهای واژه‌گزینی در رشته‌های شیمی و مهندسی شیمی

در این بخش واژه‌های ساخته‌ییی ساخت آنها به‌ی قرار می‌گیرند و در هری‌‌هاییۀ شیوۀ واژه‌سازی با اهمیت به نظر می‌رسند، نوآوری‌ها و بدعت‌های به‌یی‌های آن روش برای واژه‌سازی علمی و یی‌های موجود، ارائه شده است.

 

3. 1. اشتقاق

با بررسی واژگان این حوزه‌ها مشخص می‌‌ترین روش‌های واژه‌سازی در این رشته‌ها بوده است. واژه‌های رایجی مانند واکنشگر (reagent)، فرآیند (process)، همبسپار (copolymer)، ناهمسانگرد (anisotropic) از این راه ساخته شده‌اند.

 

3. 1. 1. بدعت‌ها و نوآوری‌ها

الف. ساخت اسم مصدرها و مصدرهای جعلی

با افزودن (ـ یدن) به برخی اسم‌های فارسی و غیرفارسی مصدرهایی ساخته شده است و گاهی چند کلمۀ دیگر از این مصدرها مشتق شده است. برای نمونه: یونیدن، قطبیدن، اکسیدن، کوانتیدن، صابونیدن، گرانیدن، مغناطیدن و آبگونیدن. از برخی کلمات نیز تنها اسم مصدر ساخته شده است: سرمایش، گرمایش، خردایش، بسپارش، نابش، کوانتمش، تنگش، بهنجارش، جدایش و ولکانش.

ب. واژه‌سازی با پسوند (ـ گان)

مشابه واژه‌هایی‌های دیگر با این پسوند ساخته شده است، مانند شمارگان (تیراژ)، پایگان (سلسله مراتب) و واژگان، در این رشته نیز پسوند (- گان) برای ساخت واژه مورد استفاده قرار گرفته است. این پسوند در زبان فارسی برای ساخت اسامی جمع در واژه‌هایۀیشین و یا اشاره به ی‌‌می‌رفته است، در حالی‌ی‌ی از واژه‌های پیشنهادی پسوند (ـ گان) واژه‌هایی می‌‌ای از اشیا، که در کل هویت جدیدی می‌یابند، به‌کار می‌رود، مانند اندامگان (organism) و سازگان( (system.

زمانیی مجموعه‌ای از چیزها به‌‌می‌رود، نباید های غیرملفوظِ پایانیِ ۀِ پیشین (فرشیدورد، 1372: 307)ین موضوع در مثال‌های بالا در نظر گرفته نشده است.

 

3. 1. 2. واژه‌سازی به روش اشتقاق

الف. شماری از واژه‌ها در این رشته‌ها با پسوندهای نازایای (-ال) و (-‌اد) و پیشوند نازایای (آ-) ساخته شده‌یچییافته‌اند. از جمله دیسال (formula)، پیچال (coil)، تیرال (rail)، چینال (wave)(minor) و پاساد (safety)ی (organic).

ب. با بررسی واژه‌هایی‌شده‌اند، می‌توان درییشه‌های فارسی برای اشتقاق واژه‌ها بیش از ریشه‌های عربی، امکان برابریابی‌های قاعده‌مند برای یک خوشه از واژه‌ها را فراهم می‌کند. واژه‌های عربیِ انتخاب‌شده، به طور معمول، به همراه خود گروهی از مشتقاتِ ساخته‌شده با قالب‌های عربی را تحمیل می‌(diffusion) ، منتشر، منتشره (diffused). ثبت (recording)، ثبات(recorder) (compression)‌(compress).

 

3. 2. ترکیب و اشتقاق

یب و اشتقاق نیز یی از روش‌های بسیار رایج در واژه‌سازی در این رشته‌هاست. مواردی مانند گرانروی (viscosity)، نفوذپذیری (permeability)، زاویة‌فاز سنج (phase angle meter)، نور تخریب‌پذیر (photodegradability)، اثرناپذیرسازی (passivation) و گرماتورمی (intumescent)  واژه‌هایی‌اند.

 

3. 3. کوتاه‌سازی (ترخیم)

استفاده از این روشِ واژه‌سازی در ساختن واژه‌های فارسی در این رشته‌ها چندان رایج نیست. گاهی در برنامه‌های درسی دانشگاهی و گفتار دانشجویان به جای واژۀ «آزمایشگاه»، مخفف «آز» به‌کار می‌رود.

 

 

3. 4. سرواژه‌سازی

ین روشِ واژه‌سازی نیز در این رشته‌ها چندان رایج نیست، در حالی ‌‌های انگلیسی‌طور معمول، متونِ منابع علمی در این رشته به این زبان‌هاست، این روشِ واژه‌سازی‌ها و سازمان‌ها و اصطلاحات علمییبِ چندی‌می‌‌سازی صورت می‌گیرد. مانند Emergency Shut Down Valve (ESDV) و .Iranian Petroleum Standard (IPS) 

از موارد معدود واژه‌سازی به این روش می‌Psig (Pound per Square Inch)، و قدم (قسمت در میلیون)، در برابر ppm     (Part Per Million)،

 

3. 5. تلفیق

ین روشِ واژه‌سازی نیز چندان رایج نیست. نمونۀ آن برقاطیسی (electromagnetic)ی نیافته است.

 

3. 6. تخصیص معنایی

گزینش واژه‌هایی از زبان روزمره برای دلالت بر مفاهیم علمی، در واژه‌گزینیِ این رشته‌‌ی گسترده دارد. در واقع برای بسیاری از پدیده‌ها، اشیا و مفهوم‌های علمی، واژه‌ای از زبان روزمره انتخاب شده است و در معنای علمیِ مورد نظر به‌کار رفته است. سپس با اشتقاق یا ترکیب، دیگر واژه‌های مورد نیازِ مرتبط با آن مفهوم ساخته شده‌‌اند. به‌عنوان نمونه: نفوذ (permeation)، نفوذپذیری (permeability)، نفوذپذیری‌سنج (permeameter)، نفوذناپذیر.(impermeable) تراکم(compression) ، تراکم‌پذیری(compressability) ، تراکم‌ناپذیری.(incompressibility) 

در انتخاب واژه‌‌ها برای تخصیص معنایی در کاربردهای جدیدِ علمی دو گرایش مشاهده می‌شود: انتخاب واژه‌های رایج در زبان امروزی و انتخاب واژه‌ها و واج‌های اصیل و نارایج. با مرور معادلهای فارسی بههای شیمی و مهندسی شیمی، میتوان سیاهه بلندی از واژههای فراموش شده فارسی را یی دلالت بر مفهومهای تازه استفاده شدهاند. از جمله: آگستن (suspend)، برآویدن (operate)، تفسیدن (calefaction)، توسیدن (evacuate)، درآهنج (absorption)، سیفتن (fusion)،  شخودن (saponification)، شیواندن (vibrate)، فروتمیدن (evaporation)، گناریدن(regulate)، میوستن (move)، واروختن (clarify)، ولاویدن (diffusion) و وهیریدن (exchange).

 با بررسی این واژهها مشاهده می جز در چند مورد استثنا (مانند چگال، بهنجار، همدوسی، نوفه و پیشوند "پاد")، این واژه‌ها پذیرش همگانی نیافته‌اند.

 

4. مقایسۀ واژگان تخصصی شیمی و مهندسی شیمی در فارسی و زبانهای علمی دیگر

در این مقاله عبارت "زبان‌های علمی" را برای اشاره به زبان‌هایی به‌‌می‌بری‌عنوان رسانۀ گفتمان علمیی گسترده دارند و معمولاً به‌عنوان زبان‌هایی توانمند در ارائۀ متون علمی شناخته می‌شوند. به این ‌ترتیب این عبارت متضمن هیچ ادعایی دربارۀ ساختار این زبان‌ها نیست. برای مقایسۀ‌سازی علمی در زبان فارسی، و زبان‌های علمی، نخست برخی از مهم‌ترین ویژگی‌های دستگاه واژه‌سازی را در زبان‌های علمی برمی‌شمریم.

 

4. 1. ویژگی‌های دستگاه واژه‌سازی در زبان‌های علمی

یوندیِ زبان‌های لاتین و یونانی

داریوش آشورییی از مهم‌ترین ویژگی‌های زبان‌های علمی را، از نظر واژه‌سازی‌سازیِ زبان‌های یونانی و لاتین می‌یسه با خودِ این زبان‌ها ویژگی‌های پیوندی قوی‌تری دارند. به این ‌ترتیب با گرفتن دستگاه پیوندی زبان‌های یونانی و لاتین به راحتییب‌های مختلفی از ریشه‌ها و وندهای گوناگون ساخته می‌شوند و برای بیان مفهوم‌های علمی به‌ی‌روند.

‌ها، ریشه‌ها و وندهای در دسترس برای ساخت واژه‌های علمی

ویژگی دیگریی (همان:69) برای دستگاه واژه‌سازی در زبان‌های علمی برمی‌شمرد، گرفتن ریشه‌ها، وندها و واژه‌های فراوان از زبان‌های یونانی و لاتین برای مفاهیم علمی است. به این ترتیب این زبان‌ها توانسته‌اند تا گنجینه‌ای عظیم از واژه‌های خاصِ مفهوم‌های علمییش‌داوری‌ها و ارزش‌گذاری‌های فرهنگی هستند. به‌گونه‌ایینی در زبان فرانسه، 98 پیشوند و پسوند و پسوندگونه از زبان لاتینی و 26 پیشوند و حدود 500 پسوند و پسوندگونه از زبان یونانییاری از آنها تنها در واژه‌های علمی به‌ی‌روند. این وندها و ریشه‌ها مصالح واژه‌سازی علمی را به وفور در دسترس می‌گذارند.

ج. معیاری‌شدگی و قیاس‌پذیریِ واژه‌های علمی

روشنی و آسان‌یابیِ متن‌های علمی در زبان‌هایی ریشه در قیاس‌پذیریِ واژه‌های علمیِ آنها دارد. به گونه‌ای‌تنها واژه‌های علمی برای بیان ییت و ی‌‌های واژه‌سازیِ علمییار درآمده‌ی ییا ریشۀ دال بر یی، می‌توان معنای سایر واژه‌های آن خوشۀ واژگانی را به آسانی دریافت. معیاری‌شدنِ برخی از قالب‌های اشتقاقییبی، برای دلالت بر یی‌تنها در برخورد با ی‌ها تصور روشنی از معنایی‌گیی‌توان نام مناسب برای یی را پیش‌بینییید در یی واژۀ فرضی heliotherapyی (helio-) و(-therapy) ‌های علمی به فراوانی به‌ی‌روند، تصور نسبتاً روشنی از معنای ایی‌گیرد. از سوی دیگر هر فرد آشنا با گونۀ علمی زبان انگلیسی به ‌احتمال زیاد برای نوعیید انجام شود، واژۀ heliotherapy را پیشنهاد می‌

با فرضِ سه ویژگیِ بالا، به‌عنوان مهم‌ترین ویژگی‌هاییی دستگاه واژه‌سازی زبان‌های علمی را باعث شده‌اند، میزان تحقق هریین ویژگی‌ها را در زبان علمیِ فارسی، با نظری به  واژگان علمی رشته‌های شیمی و مهندسی شیمی، بررسی می‌یم.

 

4. 2. ویژگی‌های دستگاه واژه‌سازی در زبان علمی فارسی

ثمره (1369: 78)، زبان فارسی را زبانی پیوندی با رنگ ضعیفی از ویژگی‌هاییبی می‌داند. و به این ترتیب، این زبان مانند زبان‌های لاتین و یونانی توانایی واژه‌سازی از راه پیۀ واژه‌های عربی، در زمانی دراز، از باروری دستگاه واژه‌سازی فارسیی دیگر برخلاف زبان‌های علمیۀ واژگان زبان طبیعیِ خود، گنجینۀ عظیمی از واژه‌ها و وندهای یونانی و لاتین در دسترس داشته‌اند، واژه‌های مورد استفاده در گونۀ علمی زبان فارسی از زبان طبیعی گرفته شده‌اند. تا ییش، زبان عربی منبع واژه‌ها و ریشه‌هایی به‌شمار می‌‌ی‌رفتند و از زبان طبیعی گرفته نشده بودند. اما زبان عربی برخلاف یونانی و لاتی‌های علمی هم‌ریشه‌اند و ساختاری سازگار دارند، به دلیل تفاوت‌های بنیادیِ ساختاری نمی‌تواند نقشی مشابه آنچه این دو زبان در زبان‌های علمی ای‌اند، پذیرا شود. همان‌‌های گذشته دیده شد، پذیرش واژه‌های عربی برای مفاهیم علمی معمولاً ملازم ورود قواعد اشتقاقیِ زبان عربیی ناهمگونی و قیاس‌ناپذیری را در قالب‌های واژه‌سازی علمی باعث می‌شود. به همین دلیل در عین ای‌های عربی در سده‌های نخستینِ پس از اسلام به توانمندی و بالشِ زبان علم یاری رسانده است، پذیرش نامحدود و بی‌حساب این واژه‌ها، به‌ویژه در سده‌های اخیر، برای دستگاه واژه‌سازی زبان فارسی ویرانگر بوده است. به این ترتیب خزانۀ ریشه‌ها و وندهایی واژه‌سازیِ علمی در زبان فارسی عمدتاً مجموعۀ واژه‌های موجود در زبان طبیعیِ فارسی امروز و تاریخ اییید به مؤثرتریی بیان مفاهیم علمی برای توانمندیِ گونۀ علمی زبان فارسی در بیان مفاهیم علمی، باید زبان فارسی نیز سه ویژگیی زبان‌های علمی را دارا باشد، به بررسی زبان فارسی از نظر این ویژگی‌ها می‌پردازیم.

ی برای ساخت واژه‌های پیوندی

یین روش‌های واژه‌سازیِ فارسی در این رشته‌ها بوده‌اند و پیشوندها و پسوندهای موجود در زبان فارسییییِ معادل‌سازی برای بخش عظیمی از واژگان علمی‌یسندگان و مترجمان نوآوری‌هایی در واژه‌سازی به وجود آورده‌ی از باور آنان به نابسندگی قالب‌های موجود برای ساخت واژه‌های مورد نظر بوده است. دو نمونه از این بدعت‌ها ساخت اسم مصدرها و مصدرهای جعلی و واژه‌سازی با پسوند (-گان) بوده است.

روش"مصدرهای جعلی‌کار رفته (باطنی، 1372: 232)، موضوع بحث‌های بسیار میان موافقان و مخالفانِ آن بوده است. موافقانِ این روش معتقدند که انبوه فعل‌های مرکبِ فارسی، برای ساختِ واژه‌های مشتق، سترون و نابارورند و از این‌رو برای اشتقاق و ساخت واژه‌های کافی در رشته‌های فنی ساختن چنین مصدرهایی ناگزیر است. از سوی دیگر مخالفانِ این روش، علاوه بر تأکید بر ناهمخوانیِ این روشِ واژه‌سازی با روح زبان فارسی، بر نازابودنِ این مصدرهای جعلی نیز، به دلیل عدم امکان صرفِ آنها برای شخص و شمار اشاره می‌ی، 1372: 244).

حقیقت آن است که همین میزان اشتقاق از این فعل‌ها، که امکان‌پذیر است، تا حد زیادی در واژه‌سازی کارگشاست، به‌عنوان مثال داشتنِ صفتِ فاعلیِ اکسنده، صفت مفعولی اکسیده و اسم مصدر اکسایش راه را برای بسیاری از ترکیب‌های دیگری، که از این مشتق‌ها به‌دست می‌آیند و در واژه‌گزینی در این حوزه ضروری هستند،‌هموار می‌کند. مانند ضد اکسنده    .(age resister) بنابراین به نظر می‌‌اکساید» به‌کار نمی‌رود، و در عمل «اکسید می‌کند» به جای آن به‌کار می‌رود، از اهمیت این روشِ واژه‌سازی نمی‌کاهد.

به همین ترتیید واژه‌سازی با پسوند (-گان) نییان مفهوم جدیدی را در زبان فارسیی‌تواند به توانمندی زبان فارسی در ارائۀ مفاهیم علمی یاری برساند. چنانچه این نوآوری‌ها قابلِ ‌قبول تلقی شوند، می‌توانند در واژه‌گزینیِ علمی بسیار کارگشا باشند. لذا به نظر می‌رسد که لازم است این موارد مورد بحث ادیبان و زبان‌شناسان قرار بگیرد و چنانچه قابل قبول هستند بدون محدودیت برای ساخت واژه‌های دیگر مورد استفاده قرار بگیرند و در غیر این صورت از ساختن واژه‌های جدید در این قالب‌ها خودداری شود.

‌های‌سازی، سرواژه‌سازی و تلفییار محدودی در ساخت واژه‌های علمی در این رشته‌ها داشته‌اند. با نظری به معادل‌های پیشنهادی برای اصطلاح‌هایی‌های علمی از این طریق ساخته شده‌اند، می‌توان دی‌های پیشنهادی از نظر سادگی با  واژۀ انگلیسی رایج قابل مقایسه نیستند و در عمل پذیی یافته‌اند. از جمله: اکسایش‌ـ ‌‌احیا (Redox)، برقِ بدون وقفه (UPS)، سامانۀ توقف اضطراری(ESD) ، مطالعۀ مخاطره و قابلیت بهره‌برداری (HAZOP).

وضع این واژه‌ها در متون شیمی و مهندسی شیمی درست مشابه وضع عبارت "سامانۀ اتوبوس‌های تندرو" در گفتار روزمرۀین عبارتِ طولانی بختِ رقابت با سرواژۀ BRT را ندارد، منطقاً این عبارت‌ها بختی برای جایگزین‌شدن در متون علمی‌‌سازی و سرواژه‌سازی، برای وضع معادل‌های این واژه‌ها، می‌تواند واژگان علمیِ فارسی را غنی‌تر و آن را در ارائۀ معادل‌های

‌ایین روشِ واژه‌سازی‌های عربی، در میانِ عبارتی‌سازی می‌شود، سبب یل سرواژه‌هایی بسیار ناخوش‌آهنگ می‌شود. از جمله مواردی‌سازی به‌گستردگی استفاده شده، نامِ سازمان‌های زیرمجموعۀ ارتشِ جمهوری اسلامی ایران است. نظری به سرواژه‌هاییی نام‌گذاری سازمان‌های زیرمجموعۀ ارتش شده است (مانند عس‌نهاجا برای عقیدتی- سیاسی نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران) این موضوع را روشن می‌

ب. واژه‌ها، ریشه‌ها و وندهای در دسترس برای ساخت واژه‌های علمی در زبان فارسی

مصالحِ در دسترسِ واژه‌‌سازیِ علمی در زبان فارسی عمدتاً واژه‌های امروزییعی فارسی‌های عربی‌تبار نیی وجود دارد. با توجه به ای‌هایییشه‌ها و وندهای نارایج یا نازایای فارسی ساخته شده‌اند، عمدتاً پذیرش همگانی نیافته‌اند، منبع واژه‌های فارسییص معنایی برایی علمی استفاده شده‌اند، به  واژگان امروزین زبان فارسی محدود شده است. انحصار واژه‌های تخصیص معنایی داده‌شده برای مفهوم‌های جدید به واژه‌های زبان طبیعی، منجر به پیدایش میدانی تنگ برای واژگان علمی شده است و گه‌گاه کاربرد واژه‌ای یگانه را در برابر چند مفهومِ گوناگون ناگزیر کرده است. مانند:

تخریب:

 (decay, decomposition, degeneration, destruction, degradation, disintegration, deterioration, destroy)

ترکیب:                                 (synthesis, composition, combination, compound)

تبدیل:

 (adaption, inversion, transmutation, permutation, transformation, conversion)

گرچه درکل این موضوع به‌الزام نامطلوب نیست، اما در مواردی که ممکن است باعث ابهام شود، که به نظر می‌رسد موارد بالا از آن جمله است، پذیرفتنی نیست. یک نمونۀ دیگر معادل مخزن برای tank و vessel است، که چون از نظر مکانیکی تفاوت اساسی میان این دو مفهوم وجود دارد، در مدارک فنی ناگزیر برای پرهیز از اشتباه، آنچه در انگلیسی vessel خوانده می‌شود، مخزنِ تحتِ فشار نامیده می‌شود. و در عمل، در بیشتر موارد، واژۀ کوتاه‌تر و ساده‌ترِ vessel ، در رقابت با عبارت فارسیِ برابرِ خود، پذیرفته می‌شود و به‌کار می‌رود.

فقدان دقتِ ناشییی چندین معنای متفاوت و نزدی‌به‌هم اثری ویرانگر در رسایی و گویاییِ متن‌های علمی دارد. در حالی ‌ی‌های پیش‌گفته در زبان انگلیسی، شنونده یا خواننده را بلافاصله به فضای بحثِ مورد نظر هدایت می‌‌های معادل فارسی چنین خاصیتی ندارند.

موضوعییۀ آیندۀ واژه‌گزینیِ علمی اهمییزی باعث رواج واژه‌های رایجِ زبانِ امروزین در چندین معنا، و عدم ‌انتخاب یا عدم‌رواجِ واژه‌هایی یا واژه‌های ساخته‌شده از وندها و ریشه‌های نارایجِ فارسی شده است.

شاید پسند همگانیِ فارسی‌یرای این واژه‌ها نباشد. شاید علت اییسندگان و مترجمانِ اییشتر متخصصانِ این رشته‌های علمی هستند، و به‌الزام، تخصصی در زبان فارسی یا زبان‌شناسی ندارند، رویۀ محافظه‌‌تر را در معادل‌یابی ترجیح می‌دهند و معادل‌های رایج در زبان طبیعی را به معادل‌های دور از ذهن‌تر ترجیح می‌دهند. بالاخره شاید در نبودِ پایگاه‌های داده‌ای‌های جدیدترین  واژههای علمییسندگان بتوانند با مراجعه به آنها از واژه‌های پیشنهادیِ دیگران آگاه شوند، تنها "دم‌دست‌ترین" واژه‌‌های زبانِ روزمره هستند و در نخستین برخورد با واژۀ بیگانه به ذهن می‌آیند، بخت ماندگاری می‌یابند.

در هر حال در برنامه‌ریزی زبانی باید همۀ این احتمال‌‌هایی برای آنها ارائه داد. بی‌تردید ادامۀ این روند واژه‌گزینی از طریق تخصیص معنایی پذیرفتنی نیست.

ج. معیاری‌شدگی و قیاس‌پذیریِ واژگان علمی در زبان فارسی

در نتیجۀ بیش از صد سال نگارش و ترجمۀ آثار علمی به زبان فارسی، واژه‌های پایۀ این علوم تا حد زیادی ی‌اند. با بررسی متن‌های دوره‌های مختلفِ صد سالِ اخیر در این حوزۀ علمی، روند تثبیت و ییِ واژه‌های پایه دیده می‌شود، به ‌طوریواژه‌های پایه در متن‌های مختلف به سوی همگرایی پیش می‌رود. علیرغم این، دربارۀ برخی از واژه‌ها چنین روند همگرایی مشاهده نمی‌شود. به‌عنوان مثال برای واژه‌های انگلیسی treatment و reflux معادل‌های زیر ضبط شده است:

treatment: بهسازی، تصفیه، چاره‌کاری، عمل‌آوردن، آمیختن، اصلاح‌کردن، بهبود، پالایش، ترتمان، خالص‌سازی، درمان، طرز عمل.

reflux: رفلاکس، بازرَوانی، برگشت، بازرَوان‌کردن، تقطیر برگشتی، رفلو، بازپس‌جریان، بازتاب، بازرَوانی‌کردن، بازگشت، برگشت‌دهنده،‌پس‌ریز، پس‌فشار، تقطیر برگشتی، جریان برگشتی، شار بازگشتی، مایع برگردان.

در چنین مواردی وجود یی معتمد و ذیصلاح، مانند ییرمجموعه از فرهنگستان، جهت ی‌سازی واژه‌های انتخاب‌شده ضروی به نظر می‌رسد. چنانچه چنین نهادی در دوره‌های زمانیِ مشخص دربارۀ موارد مشابه تصمیم‌گیریییی‌های ناهمخوان می‌یابد.

همچنین وجود پایگاه داده‌ایین معادل‌های پیشنهادی نویسندگان و مترجمان برای واژه‌های علمی این رشته‌ها را به ‌راحتی در دسترس قرار دهد، می‌تواند به آگاهی فعالان این رشته‌ها از نظرات ییگر و همگراییِ معادل‌های پیشنهادیی دیگر برای بسیاری از واژه‌‌های علمی‌گزینان مستقل از ییگر معادل‌های متفاوتی‌اند. به‌عنوان مثال معادل رایج برای واژه resonator ، در متون شیمی و مهندسی شیمی، تشدیدگر و در متون زبان‌شناسی بازخوان است، در حالیی مورد نظر از این واژه در هر دوی این حوزه‌‌ها ییگاه داده‌های‌ی‌سازیِ واژه‌های علمیِ رشته‌هایی‌سازیِ واژه‌های مشابه در رشته‌های گوناگون نیی‌

پس از معیاری‌شدگیِ واژگان، و در سطحی بالاتر از آن، در زبان علم معیاری‌شدنِ قالب‌های واژه‌سازی برای بیان یین موضوع نیز در متن‌های فارسیِ این رشته‌ها برای بسیاری از مفاهیم علمی تا حد زیادی تحقق یافته است. به این ترتی‌یابی برای هر واژه، در برابر هر ریشه یا وند در زبان مبدأ ریشه یا وندِ مشخصی در زبان فارسی قرار داده شده است و به این ترتیب تا حد زیادی ساخت معیاری‌شده و قیاس‌پذیر واژه‌ها در زبان‌های علمیِ مبدأ، به زبان فارسی منتقل شده است. نمونه‌های زیی‌اند از آن جمله‌(hydrolysis)(thiolysis)(pyrolysis)(autolysis)(autoprotolysis). واژه‌هایی نییشوند مختلف انگلیسی با پیشوند (خود-) جایگزین شده‌اند، به همین ترتیب ساخته شده‌اند: خودافروزش (auto-ignition)، خودبازداری (auto-inhibition)، خودجابجایی (Self-propelled).

با وجود ایی از واژه‌های عربی‌ای از واژه‌های مرتبط را با همان ساخت اشتقاقی عربی می‌آورند، مانعی در مسیر معیاری‌شدنِ ساخت‌های واژه‌سازی هستند.

مسئلۀ دیگرییاری‌شدنِ قالب‌های اشتقاقیِ واژگانِ علمیِ فارسیییب و اشتقاق برای بیان ی‌عنوان نمونه، معادل‌های فارسیِ رایج برای سه واژۀ انگیسیِ زیر در برابر آنها آمده است:

rectifier: یییی

detector

counter: شمارنده، شمارشگر، شمارگر.

isomerization: ایزومری‌شدن، ایزومری‌

ی‌‌های مختلفِ ساختِ واژه برای این مفاهیم نشانۀ توانمندی زبان فارسی است و گاهیۀ ساخته‌شده در یی از قالب‌ها ناخوش‌آهنگ و نپذیرفتنی است، وجود ای‌‌های گوناگون واژه‌سازی برای یۀ علمیِ زبان را از ویژگی قیاس‌پذیری دور می‌

در برخی از این موارد، با توجه به تفاوت‌های ظریف معنایی میان معادل‌های انتخابی، می‌توان ی‌عنوان مثال، در نمونه‌های فوق دو اصطلاح (ایزومری‌شدن) و (ایزومری‌یی از معنای واژۀ انگلیسیِ مربوط دلالت می‌یچییقی برای آن نیست. توجه به این تفاوت‌های ظریف معنایی و معیارسازییی یی دقیق، در رسایی متن‌های علمی تأثیر جدی دارد.

از سوی دیگر در موارد دیگری‌های مورد نظر از نظر زبان فارسی نسبت به ییگر ترجیحییییی دلالت بر یی مشخص به حالت معیار درآید. به طوریی ییله‌اییان را یی‌ییییده شوند. به این ترتیب می‌توان قالبی معیاری‌شده برای ساخت واژه در دست داشت. حتی می‌توان گامی نیز به جلو برداشت و به‌طور قراردادی در واژه‌سازیِ علمی برای قالب‌های واژه‌سازیِ علمیِ فارسی تمایزاتی قاییشه در دستور زبان فارسی ندارند. به‌عنوان نمونه در مثال‌های فوق، پسوند (-گر) می‌تواند در واژه‌های دال بر افراد و بن (ساز) در نام وسایل و دستگاه‌ها به‌

چنانچه بتوان چنین تمایزاتی را به صورت معیار درآورد، وجود ساخت‌های موازی برای واژه‌سازی در ی‌تنها باعث ناهماهنگی نمی‌یِ گونۀ علمی زبان فارسی در تدقیق معنایی واژه‌یژگی اساسی زبان علم است، می‌افزاید.

 

5. نتیجه‌گیری

با نظری به رویه‌های اتخاذ‌شده در واژه‌گزینی علمی در گذشته، و ارزیابی توانمندی‌ی‌های گونۀ علمیِ زبان فارسی، در حوزۀ شیمی و مهندسی شیمی، می‌ی پی‌ین پس باید در واژه‌گزینی علمی مد نظر قرار گیییا برای متن‌های علمی به‌وجود آید. می‌ۀ زبان علم در حوزۀ شیمی و مهندسی شیمی گفته می‌‌وبیش در سایر رشته‌ها نیز صادق باشد.

برمبنای مطالب مطرح‌یید در واژه‌گزینی مدنظر قرار گیرند به شرح زیر خلاصه می‌شوند:

‌ترِ روش‌های واژه‌سازیی‌سازی، سرواژه‌سازی و تلفیی ناشی از بی‌توجهی به این روش‌های واژه‌سازی به‌ویژه در معادل‌یابی برای  واژههای علمی‌های علمی با این روش‌هاساخته شده‌اند، محسوس است.

ب. بررسی نوآوری‌هایی‌گزینان در ساخت واژه‌های علمی به‌وجود آورده‌اند به‌وسیلۀ ادیبان و زبان‌شناسان. اتخاذ تصمیمی علمی دربارۀ گسترش یین نوآوری‌ها.

ج. ترجیح واژه‌های فارسیِ سره و واژه‌هاییی گرفته‌اند، بر واژه‌های عربی در نام‌گذاریِ مفاهیم علمی. به‌دلایل گوناگونی‌های عربی برای معیارسازیِ قالب‌های‌های واژه‌سازیِ گوناگون مسئله‌سازند.

‌هاییی واژه‌ها و وندهای فراموش‌شدۀ فارسی ساخته شده‌اند، براییرش همگانی.

ه. پرهی‌های گرفته‌شده از زبان طبیعی در چندین معنای علمی از طریق تخصیص معناییی چندگانۀ واژه‌های گرفته‌شده از زبان طبیعی یی از مسئله‌سازترین رویه‌های واژه‌گزینی و مانعی جدی در رسایی و گویاییِ متن‌های علمی است.

و. معیارسازیِ قالب‌های واژه‌سازی برای یییی ساخت واژه در معنای مورد نظر وجود دارد. ایی‌تواند با وضع قراردادهایی برای واژه‌گزینی در چارچوب گونۀ علمیِ زبان فارسی انجام شود.

ید در واژه‌گزینی مدنظر قرار گیرند، بر مبنای آنچه گفته شد، برخی از ملاحظات عملی و اجرایی‌گیری گونۀ علمی زبان فارسییر خلاصه می‌شوند:

الف. لزوم وجود پایگاه‌های داده‌ایِ روزآمد و در دسترس برای واژه‌های ساخته‌شده از طریق واژه‌گزینیِ درون‌‌متنی به‌وسیلۀ نویسندگان و مترجمان و اساتید رشته‌های علمی. با ی‌سازیِ پایگاه‌های داده‌ایِ مربوط به رشته‌های مختلف می‌توان به ی‌سازیِ واژه‌های علمی در رشته‌های مختلف نی

ب. وجود نهادی‌شناسان، ادیبان و متخصصان رشته‌های علمیِ مربوط برای معیاری‌سازیِ واژه‌های ساخته‌شده از طریق واژه‌سازیِ درون‌متنی. چنین انجمنی می‌تواند به ی‌سازیِ واژه‌های علمی، در مواردی‌های به‌ی دلالت بر یی همگرایی نمی‌رود، واژه‌های مناسب را به صورت معیار درآورد.

با وجود ادیبان و متخصصان زبان‌شناسی در چنین نهادی می‌توان مسایل ناشی از محافظه‌یِ متخصصانِ رشته‌های فنی در آزمودن شیوه‌های نو و معادل‌های نامتعارف‌تر را نی

آشوری، داریوش (1387). زبانِ باز. تهران: نشر مرکز.
باطنی، محمدرضا (1372). «استفاده از اشتقاق در واژه‌سازی علمی». مجموعهمقالات سمینار زبان فارسی و زبان علم.ی. 236- 223.
پور جوادی، علی (1379). واژگان شیمی و مهندسی شیمی. تهران: مرکز نشر دانشگاهی.
ثمره، یدالله (1369). تحلیلی بر ردهشناسی زبان: ویژگیهای رده‌شناختی زبان فارسی. تهران: نشرنو.
حقشناس، علیمحمد (1384). «نقش زبان و ادبیات در پیشرفتهای علمی». مجلۀۀ ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران. دورۀ 56، ش. 173، 36- 25.
رضایی باغ‌بیدی، حسن (1379). «واژه‌گزینی در عصر ساسانی و تأثیر آن در فارسی دری». نامۀ فرهنگستان. س. ۴، ش.‌۳، 158- 145.
روشن، بلقیس و مریم آرمیون (1385). «بررسی عوامل انسجام زبان فارسی در متون دانشگاهییه بر متون شیمی آلی». ۀ ملی علوم انسانی. تهران: پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی.
 http://www.civilica.com/Paper-SOCIALSCIENCECONF01-SOCIALSCIENCECONF01_189.html
زرنیخی، ابوالفضل (1382). «ضرورتهای علمی واژهسازی در زبان فارسی؛ بررسی موردی اصطلاحات زبان فیزی». پایی ارشد، دانشگاه علامه طباطبایی تهران.
زندی، بهمن و علی پورجوادی و مریم آرمیون (1384). «ویژگیهایهای شیمی دورۀ متوسطۀ ایران». پی نور. س. 3، ش. 4، 48- 37.
صادقی‌مهر، رضا (1372). «تجربه‌های زبان فارسی در علم». مجموعه‌مقالات سمینار زبان فارسی و زبان علم.ی. 130- 72.
فرشیدورد، خسرو (1372). «ساختمان دستوری و تحلیل معنایی اصطلاحات علمی و فنی». مجموعه‌مقالات سمینار زبان فارسی و زبان علم.ی. 361- 268.
فروغی، میرزامحمدعلیخان (1384). «ترجمۀ لغات فرنگی». نامۀ فرهنگستان. س. 7، ش. 3، 190- 183.
منصوری، رضا (1374). «چرا و چگونه زبان فارسی باید زبان علمی ما باشد؟». نشر دانش. ش. 88، 25- 12.
مهرداد، سیدجعفر (1371). «تطور زبان فارسی در آموزش فیزیک». رشد آموزش فیزیک. 8/30 و 31، 38- 26.
میرزا مهدیخان (1384). «سخنان میرزا مهدیخان دربارۀ زبان فارسی و حفاظت و تقویت آن». نامۀ فرهنگستان. س. 7، ش. 4، 202- 190.
Halliday, M. A. K. (2004). The Language of Science. London/New York: Continuum.
Pourdad, Afrooz (2010). “The structural patterns of grammatical metaphor in Iranian physics textbooks from 1877 to 2007”. 37th international systemic-functional congress. Vancouver.
Zarnikhi, Abolfazl (2005). “Language development and scientific development, A case study of physics terminology creation in Persian”. Terminology 11:2, 293–309.