Document Type : .
Authors
Abstract
Keywords
1. مقدمه
ای چون فعل ربطی و اسم در گروههای نحوی است، و نقشهای نحویِ مختلفی مانند نقش اسنادی و افزودهای را به عهده میگیرد. اما گاهی درعین اییگری در یی است، خود در مقام هسته نیز ظاهر میشود و وابسته یا وابستههایی میگیردی از آنها متمماند و تعدادی دیگر افزوده. متممهای صفت عبارتند از: 1. متمم حرف اضافهای، 2. متمم نشانۀ اضافهای، 3. متمم بندی.برخی از متممها اجباری و برخی دیگر اختیاریاند.حذف متمم اجباری از گروه صفتی باعث بدساختشدن یا غیردستوریشدنِ جمله میشود، و حذف متمم اختیاری جمله را بدساخت نمیی آن در ساختِ ظرفیتیِ صفت، به طور مستتر باقی میماند (طبیبزاده، 1388: 5).
دستة دیگر از وابستههای صفت، افزودهیزان وابستگیشان به هسته، به دو دسته افزودة خاص صفت و افزودة عام صفت تقسیم میشوند. یم دید، افزودههای خاص صفت نسبت به افزودههای عام صفت از میزان وابستگی بیشتری با هسته برخوردارند. به عبارتی دیگر، افزودههای خاصِ صفت تنها هستة گروه صفتی را توصیف مییهای عام،ی را توصیف مییگاه و توزیع آنها در ساخت گروه صفتی، هر دو نزدییروند، با ایی معمولاً قبل از هسته، و افزودة خاصِ صفت معمولاً بعد از هسته بهییم افزودههای خاص و عام هیچیتیِ هسته قرار ندارند و درنتیجه حذف آنها از گروه، ساخت گروه را غیردستوری و بیمعنا نمیین وجود تفاوتهایی میی است.
ما در این مقاله به بررسی انواع افزودههای صفات بیانی در فارسی میپردازیم و با توجه به معیارهایی آنها را از هم متمایز میسازیم. چارچوب نظری ما در این مقاله مبتنی بر آرای زبانشناسانِ پیرو دستور وابستگی (متیوز، 1981 ؛ هادسن، 2010) است. نظریة دستور وابستگی یی از نظریههای صورتیق بررسیِ روابطِ میانِ عناصر هسته و وابسته در زبان به توصیف ساختهای نحوی در زبانهای گوناگون میپردازد. این نظریه به بحث دربارة وابستههای افعال، صفات و اسمها، یعنی اجزای اصلیین اساس فعل و صفت و اسم، در جمله، هسته واقع میشوند و وابستههایی به خود میگیرند. برخی از این وابستهها بهعنوان متمم بهیروند و بخشی دیگر بهعنوان غیرمتمم یا افزوده بهیروند. متممها توسط هسته انتخاب میشوند و در ساخت ظرفیتی هسته قرار دارند و افزودهها در ساخت ظرفیتی هسته قرار ندارندو به اختیار گوینده یا نویسنده وارد جمله میشوند (متیوز، 1981: 125).
در باب متممهای فعل، صفت و اسم، در فارسی، تحقیقات مفصلییبزاده، 1391). راسخمهند (1382) نیز در مقالهای زیر عنوان قیدِ فعل و قیدِ جمله، افزودههای فعل را، برحسب ایید میسازد یا جمله را، به دو گروه قیدِ فعل و قیدِ جمله تقسیین طبیب افزودههای صفت سخن به میان آورده و آنها را به دو دستۀ افزودههای خاص و عام تقسیم است، اما چندان باید به بحث دربارۀ تفاوتهای افزودة خاص و عام صفت نپرداخته است. زبانشناسانی چون (حقشناس و دیگران، 1387: 152- 144) و الدینی، 1387: 190- 188)نیز دربارة وابستههای گروه صفتی تحقیقات مفصلی انجام دادهاند، ولی در آنها هیچ اشارهای به متممها و افزودهها ناند.
در بخش اولِ این مقاله به اختصار صفات را از جهت نقشیدارند، معرفی مییم و در بخش بعد،ییل میدهد، به معرفی، توصیف و تحلیل افزودههای صفت در فارسی بر اساس نظریة دستور وابستگی میپردازیم.
2. نقشهای گروه صفتی
گروه صفتی در مواردی در درون گروه اسمی، گروه صفتی و یا در درون گروه فعلی بهعنوان وابسته بهیرود، و در مواردی دیگر خود در مقام هسته ظاهر میشود و وابستههایی میگیرد. با توجه به اییِ وابستة اسم، صفت یا فعل باشد، یا بهعنوان هسته به، نقشهای دستوری مختلفی میگیرد. این نقشها عبارتند از نقش افزودهای و نقش اسنادی:
2. 1. نقش افزودهای
صفت در جمله میتواند نقش افزودهای داشته باشد، به اییتوان صفت را برای توصیف دقیقتر و بیشترِ اسم یا صفتِ بعد از آنها (اسم یا صفت) بهی
2. 1. 1. نقش افزودهای در گروه اسمی
صفت میتواند بعد از اسم قرار بگیرد و آن را توصیین دسته از صفات، وابستة اسم بهشمار میروند. در زبان فارسی، صفات بیانی، ۀ اضافه بهیروند و اسم را توصیف می(طبیبزاده، 1388: 6).
در مثالهای فوق، صفات «سبز»، «مرطوب» و «علمی جالب» بهترتیب اسمهاییف میند.
2. 1. 2. نقش افزودهای در گروه صفتی
وابستههای صفتی در گروه صفتی به دنبال صفت (هسته) و با نشانة اضافه بهیروند و صرفاً صفت را توصیف میند. به این دسته از وابستههای صفتی، صفت صفت نیز گفته میشود(حق شناس و دیگران، 1387: 150).
در مثالهایرنگ» و «چرمیِ اصل» گروههای صفتیهارنگ» و «اصل» بهترتیب صفات «قرمز» (در مثال «الف») و «چرمی» (در مثال «ب») را توصیف میند.
2. 2. نقش اسنادی
صفتیی دارد بدون هیچ نشانهای پس از اسم واقع میشود(طبیبزاده، 1388: 6):
در جملات بالا، عبارات «بسیار سودمند و لازم»، «خوشحال» و «سرد» در نقش اسنادی بهاند.
در دستور وابستگی، صفات وقتی نقش افزودهای دارند، وابستة اسم یا صفت محسوب میشوند و وقتی نقش اسنادی دارند وابستۀ فعل ربطی بهشمار میروند.
3. متممهای صفت
صفات علاوه بر اییتوانند وابستة هستهای در یی یا افعال ربطیهایی بگیرند. در دستور وابستگی هر هسته ظرفیت خاصی دارد، به اییت واژگانی هر هسته، وابستههایی قرار دارند،ین وابستهها در نقش متممی ظاهر میگردند. یعنی بهمحض ایای را از واژگان ذهنی خود برمیگزینند، صورت و تعداد و نوع متممهای آن واژه را نیز خودبهخود انتخاب میین متممها یا اجباری هستند یا اختیاری، و هسته خود ناظر بر صورت و تعداد و نوع متممهای اجباری و اختیاریِ خود است. متممهای اجباری و اختیاری هر دو در ظرفیتِ هسته قرار دارند اما تفاوت آنها در این است که با حذف متممهای اجباری، جمله غیردستوری میشود اما با حذف متممهای اختیاری، جمله دستوری باقی میماند (طبیبزاده، 1385، 28- 25). مثلاً، صفت «مبتنی»، در ساخت ظرفیتیِ خود، یای (متح) «بر» دارد.
در این مثال متمم حرف اضافهایِ «بر آیات قرآن»، متمم اجباری است و حذف آن از جمله باعث غیردستوریشدنِ جمله میشود.
امّا صفت «آگاه»، از جمله صفاتییتوان آن را با ییاری (متح «ازی»، یا متمم بندی (متب))، یا بدون هرگونه متممی بههای اختیاری را در ساخت ظرفیتی در درون پرانتز میگذاریم:
طبیبزاده (1388)، سه نوع متمم را برای صفت در زبان فارسی برشمرده است:1. متمم حرف اضافهای، 2. متمم اضافهای، 3. متمم بندی.
3. 1. متمم حرف اضافهای
بعضی از صفات در زبان فارسی با یای (متا) اجباری یا اختیاری همراه میشوند.
رفتارهای او مغایر [با شخصیت خانوادگی شمامتح] است.
علی آماده [برای جنگمتح] است.
3. 2. متمم اضافهای
برخی صفات فارسی، با ی،واسطة نشانه یۀ اضافه به صفت میپیوندد، بهیروند. صفاتی مانند، «گرفتار، مبیّن، مشمول» از جمله صفاتیای (متا) همراه میشوند.
علی گرفتار [اعتیادمتا] شد.
این اعمال مبیّن [ایمانمتا] اوست.
3. 3. متممبندی
برخی از صفات در فارسی از جمله «آماده، آگاه، شاهد» از جمله صفاتیی میگیرند.
4. افزودههای صفت
گفتیم در دستور وابستگی علاوه بر برخی از وابستهها،یِ ییشوند و در ساخت ظرفیتیِ آن بهیروند، دستهای دیگر از وابستهها نییتیِ صفت قرار ندارند ولی گاهی همراه با صفت بهیروند. این وابستهها«افزوده»یچ خللی به معنا و ساخت گروه صفتی وارد نمیشود(طبیبزاده، 1388: 5).برای مثال، «تیره» را میتوان از گروه صفتی «سبز تییی را غیردستوری و بیمعنا سازد.
صفت «تیره» در مثال فوق، ییی اییِ آن آمده است.
ما در این مقاله در میان نقشهاییی وابستههای صفتییم، صرفاً به توصیف و بررسی نقش افزودهای میپردازیم.
افزودههای صفت را به دو دسته افزودههای خاص و افزودههای عام تقسیم مییم.افزودههای خاص از لحاظ معنایی فقط با برخی از هستههابهیترین نقشی در تعیین نوع و تعداد افزودهها ندارد. افزودههای عام با هر هستهای بهیروند و هسته هیچ نقشی، نه در تعیین صورت و نه در تعداد آنها، ندارد. و همچنین هیچ ارتباط معناییِ خاصی بین هسته و این دسته از افزودهها وجود ندارد (طبیبزاده، 1391: 33).براساس سه معیار میتوان به بررسی و توصیف افزودههای عام و خاصِ صفت پرداخت. افزودۀ خاص فقط هستۀ گروه صفتی را توصیف میۀی را. افزودۀ خاص تنها با برخی صفات،یی با آنها هماهنگی دارد، بهیرود، اما افزودۀ عام با همۀ صفات بهیرود. و بالاخره اییع افزودۀ عام در گروه صفتی نسبتاً آزاد است، اما توزیع افزودۀ خاص مطلقاً آزاد نیست و با محدودیتهایی همراه است.
مثلاً گروههای صفتی زیر را،ۀ گروه صفتی با یید صفت (قص) یا ییف شده است، در نظر بگیرید.
قص] آبی روشن.
پ) [واقعاًقص] زیبا.
ب) سبز ِ[بسیار روشنصص].
پ) طلایی [زردصص].
در گروههای صفتی فوق، وابستههای «تقریرنگ، بسیار روشن و زرد» افزودههای صفت هستند، زیرا هیچیتی صفتهای فوق قرار ندارند و با حذف آنها نیز هیچ خللی در ساخت گروه صفتی وارد نمیشود. افزودههای صفت تنها برای توصیف بهتر یا دقیقترِ صفت با آن همراه میشوند، 2005: 58)، و گویشوران به اقتضای بافت و موقعیت آن را به هسته اضافه میییان افزودههای گروههای صفتی «24» و افزودههای گروههای صفتی «25» با هستۀ گروه صفتی ییست. افزودههای گروه اول، افزودۀ عام یا قیی را توصیف می، اما افزودههای گروه دوم افزودههای خاص، یۀ گروه صفتی را توصیف مییجه وابستگی بیشتری با هسته دارند. برای مثال «تقریباً» در مثال «24 (الف)»، رنگ چیزیی نشان میدهد، به عبارتی دیگر، مشخص میِ چیزیرنگ استرنگ» در مثال «25 (الف)»، سرخی چیزییفی نشان میدهد، به عبارتی دیگر، نوع سرخی چیزی را میتوان با صفاتی چون آتشیرنگ، متمایی.ینجا میزان سرخیرنگ» مشخص شده است. همچنین تمایز دیگرییان افزودههای گروههای صفتی «24» و «25» وجود دارد ایهایرنگ، بسیار روشن و زرد» تنها با صفاتی بهیییرنگ»، تنها با صفاتی بهیی رنگ دلالت داشته باشند، و آوردن این افزوده با صفات دیگر، ساخت گروه صفتی را بیمعنا میسازد.
ولی افزودههای «تقری عموماً با همۀ صفات بهیروند، برای مثال، افزودة «تقریباً» را میتوان با صفات «چاق، دراز و زرد» آورد و بین آنها محدودیتِ همآیی وجود ندارد.
از لحاظ جایگاه، افزودههای عامِ «تقریترتیب پیش از هستۀ گروه صفتی بهیروند و آوردن آنها پس از هستۀ گروه صفتی، جمله را غالباً غیردستوری میسازد.
همچنین افزودههای خاص رنگ، بسیار روشن و متمایل به زرد»، پس از هستۀ گروه صفتی بهیروند و آوردن آنها پیش از هسته، یا ساخت گروه صفتی را غیردستوری میسازد یا مفهوم آن را تغییر میدهد.
5. صفات متوالی
دیدی صفت در یی میتواند نقش افزودة خاص داشته باشد، به اییتوان صفت را برای توصیف دقیقتر و بیشتر بعد از ییگر بهیی، افزودة خاص، ۀ اضافه بهیرود و هستة گروه صفتی را توصیف می
در گروههای صفتی (گص) فوق، افزودههایرنگ»، «نفتی» و «خالص» بهترتیب صفات «قرمز» (در مثال «38») و «آبی» («در مثال «39») و «پشمی» (در مثال «40») را توصیف میین دسته از وابستههای صفتی را افزودههای خاص صفت مینامیم، به دلیل اییِ پیش از خود را توصیف می.رنگ»، میزان قرمزیِ لباس را مشخص میی» نوع آبیِپارچه را تعیین مییفیت پشم را بیان میی، این دسته از افزودهها، برخلاف افزودههای عام، با همۀ صفات همراه نمیشوند و تنها با صفاتی میآییی داشته باشند. مثلاً، نمیتوان افزودة خاص «نفتی» را با صفات «قرمز» و «پشمی» آورد:
اما باید توجّه داشت صفاتییوسته به دنبال هم میآیند، همواره صفتِ ماقبل خود را توصیف نمیند. برای نمونه به مثالهای زیید:
«شیمجلسی» در مثال «43» و «آبدار» و «شیرین» در مثال «44» با هم یییل نمیتنهایی ییِِ ماقبل خود را توصیف می. دو استدلال برای تأییۀ فوق میتوان آورد:
1. هیدانیم، تنها اجزاییییعنی از یی هستند) و دارای سطح یی نسبت به هم هستند (یعنی یا هستهاند یا وابسته) میتوان در ساختی همپایه بهین اگر نتوان صفاتیاند به صورت همپایه بهیتوان گفت این صفات سطح یی نسبت به ییگر ندارند، یعنی یی هسته و مابقی صفاتِ وابستههای آن محسوب میشوند. از این رو، همپایهِ صفاتِ «شیمجلسی» در مثال «43» و «آّبدار» و «شیرین» در مثال «44» هیچ خللی به ساخت صوری و معناییِ این عبارات وارد نمی.
پس صفات «شیمجلسی»، در مثال «45»،ی مستقلی است و هیچه به دیگری نیست، یعنی هر دو دارای سطح یی نسبت به همدیرا توصیف میین ترتیب در مثال «46»، صفات «آبدار» و «شیرین» نیز به همین گونه عمل مییعنی هر دو از وابستههای هستۀ ماقبل خود یعنی «هندوانه» هستند.
امّا همپایهِ عبارتی چون «گوسفندیِ خالص»، در مثال زیر، آن را غیردستوری و بیمعنا میسازد:
ی» و «خالص» هر دو صفت هستند ولی عبارت «گوسفندیِ خالص» ییی»، هسته و «خالص»، وابستة آن است. یعنی رابطة وابستگی میان آنها برقرار است و نمیتوان آنها را در ساختی همپایه به
خلاصه اییِ «گوسفندیِ خالص»، «خالص» افزودة خاصِ صفت «گوسفندی» است.
2. همانی بهیهجاییِ افزودة خاص صفت پیش از هسته وجود ندارد. بنابراین اگر بتوان جایگاه صفاتییی، جایگاه یی نسبت به هم دارند.
در مثالهای «49» و «50» میتوان جایینی در معنا یا ساخت جمله ایجاد شود. بنابراین صفاتِ فوق («شیمجلسی» در مثال «49» و «آبدار» و «شیرییِ مستقلی است و رابطة وابستگی میان آنها وجود ندارد و وابسته به هستة گروه اسمی، یعنییزان وابستگیِ یی نسبت به هسته برخوردارند.
امّا در عبارتی چون «گوسفندیِ خالص»، جابهجایی دو صفت باعث غیردستوریشدنِ گروه صفتی میشود.
عبارت «خالصِ گوسفندی» در مثال «52»، ییی» وابستۀ آن باشد نیست. به عبارتی دیگر، صفت «گوسفندی» نمیتواند صفت «خالص» را توصیشمار رود.
6. نتیجهگیری
هرگروه صفتی،یی است، بهعلاوة صفر تا چند وابسته،یا متمم هستند یا افزوده. حذف متممها از ساخت، باعث غیردستوریشدنِ ساخت گروه صفتی میشود،و یا اگر باعث بدساختشدنِ آن نشود، معنایش به صورتِ مستتر در ساخت باقی میماند. ولی حذف افزودهها از گروه صفتی باعث بدساخت یا غیردستوریشدنِ جمله نمیشود و این گونه نیست که با حذف آن، معنای آن نیز در ساخت ظرفیتیِ صفت باقی بماند. افزودههای صفت را برحسب میزان وابستگی آنها به هسته میّیِ افزودههای عام و افزودههای خاص تقسیۀ عام صفت همواره به صورت قید و قبل از صفت ظاهر میی را توصیف میِ صفت به صورت صفت و بعد از هسته بهیرود و تنها هسته را توصیف می افزودۀ خاص تنها با برخی صفات،یی با آن هماهنگی دارد، بهیرود، اما افزودۀ عام با همۀ صفات بهیرود. و بالاخره ایۀ عام در گروه صفتی معمولاً پیش از هسته قرار میگیرد، اما افزودۀ خاص صرفاً پس از هسته ظاهر میشود.در این مقاله نشان دادیی، دو نوع رابطۀ وابستگی و همپایگی وجود دارد. زمانییییان آنها رابطۀ وابستگی وجود دارد و زمانیی در ساختی همپایه بهیچیگری را توصییان آنها رابطۀ همپایگی وجود دارد.