انجمن زبان شناسی ایرانزبان و زبانشناسی23223847142820190220Internal and External Information representation in complex sentences of Persian Languageبازنمایی ساخت اطلاعی درونی و بیرونی در جملات مرکب زبان فارسی1254600FAفریده حق بیندانشگاه الزهراپریسا نجفیکارشناسی ارشد زیانشناسی دانشگاه الزهراJournal Article20200301The information structure and how to represent it in a variety of constructions is one of the topics that has attracted much attention in the functional approaches to language review. In this article, we will look at how to distribute information from the perspective of common ground management in complex sentences. In the role and reference grammar, subordination constructions are divided into two types: daughter subordination and ad subordination. Hence, it is possible to construct external information, including information structure in an entirely subordinate clause, and constructing internal information including the embedded clause. In this research, based on the above parameters [daughter subordinate constructions vs ad subordinate and external information structure vs internal information structure] the distribution of information was examined in complex sentences of the Persian language. The results, in brief, showed that restrictive relative clauses normally cannot host the focus of the sentence and that they are not a good domain for contrastive topics. The reason is that if there are any such categories of information, then it cannot successfully fulfil its primary function and help identify the referent of the head noun. The adverbial clauses that are kind of ad subordinate clauses cannot have internal information structure or, in other words, they cannot be questioned by any of their inner constituents. The only way to question these elements is through echo or in situ questions, which highly depend on texture. The complement clauses in the Persian language have a full internal information structure and the complement clauses with manner and factive verbs in the Persian language, especially in the language of speech, can have internal information structure; if there is a contrastive presupposition, the complement clauses will have internal information structure.ساخت اطلاعی و چگونگی بازنمایی آن در انواع ساختها از جمله مباحثی است که توجه زیادی را در حوزۀ رویکردهای نقشگرا نسبت به بررسی زبان به خود جلب کرده است. در این جستار برآنیم که به بررسی چگونگی توزیع اطلاع ازمنظرِ مدیریت زمینۀ مشترک در جملات مرکب بپردازیم. در دستور نقش و ارجاع بندهای ناهمپایه به دو نوعِ ناهمپایۀ دختر و ناهمپایۀ افزودنی تقسیم میشود. از این رو میتوان ساخت اطلاعیِ بیرونی را شامل ساخت اطلاعی در کل بندِ ناهمپایه و ساخت اطلاعیِ درونی را مشتمل بر ساخت اطلاعیِ بند درونه محسوب کرد. در این پژوهش براساسِ پارامترهای مذکور [ساختهای ناهمپایۀ دختر دربرابر ناهمپایۀ افزودنی و ساخت اطلاعیِ بیرونی در برابر ساخت اطلاعیِ درونی] به بررسیِ چگونگیِ توزیعِ اطلاع در جملات مرکب زبان فارسی پرداختیم و به نتایجی دست یافتیم که بهطور خلاصه به این شرح است: بندهای موصولیِ تحدیدی عموماً نمیتوانند میزبان کانون جمله و همچنین محدودة مناسبی برای ظهور مبتداهای تقابلی باشند، چراکه درصورت وجود مقولههای اطلاعیِ مذکور، این بند نمیتواند وظیفۀ اصلی خود را که کمک به شناسایی مرجع (اسم هستهای مورد توصیف) است انجام دهد. بندهای قیدی که نوعی از بندهای افزودنی هستند نمیتوانند دارای ساخت اطلاعیِ درونی باشند یا بهعبارتی نمیتوان هیچیک از سازههای درونیِ آنها را مورد سؤال قرار داد. تنها راه سؤالیسازیِ این عناصر بهطریقِ انعکاسی یا درجاست که این موضوع بهشدت وابسته به بافت است. بندهای متممی در زبان فارسی دارای ساخت اطلاعیِ درونیِ کامل هستند و بندهای متممیِ دارای افعال شیوۀ بیان و واقعیتنما، در زبان فارسی بهخصوص در زبان گفتار میتوانند ساخت اطلاعیِ درونی داشته باشند، درصورتِ وجودِ پیشانگارۀ تقابلی نیز بندهای متممی دارای ساختِ اطلاعیِ درونی خواهند بود. لازم به ذکر است که تجزیه و تحلیل پژوهش حاضر بر پایه دادههای ماشینیِ خواندنی از داستانهایی با نثرِ نزدیک به زبان گفتار از شبکه جهانی وب صورت گرفته است.انجمن زبان شناسی ایرانزبان و زبانشناسی23223847142820190220Structural and semantic study of animal adjectives in Lori Bakhtiari: An Analysis Based on Ecolinguisticsبررسی ساختاری و معنایی صفتهای برگرفته از نام جانوران در گویش لری بختیاری: تحلیلی در زبانشناسی زیست محیطی27514601FAمهناز طالبی دستناییدانشجوی دکترای زبانشناسی دانشگاه الزهرافریبا قطرهدانشگاه الزهراJournal Article20200301Ecolinguistics is a new area in language studies, which focuses on the interrelation between a language and its users’ geographical and natural environment. In ecolinguistics, the environment around the speakers, their association with nature and the climate of their region are among the various factors involved in the formation of words in a linguistic society. For example the number of terms related to nature is greater in societies linked with nature through livestock or farming than in those which lack such link. Iran has a large diversity in natural ecosystems. The present paper first introduces and describes ecolinguistics, then the animal adjectives (qualifying domestic animals, wildlife, birds and insects) are studied in the Lori Bakhtiari dialect. The findings of this research show that the words related to animal characteristics and moods and their metaphorical meanings are used to describe the speakers’ characteristics and moods in the linguistic society under investigation.عوامل مختلفی در شکلگیریِ واژهها در جامعۀ زبانی دخیلاند. محیط پیرامون گویشوران، ارتباط با طبیعت و اقلیمِ منطقۀ زندگی ازجمله این عواملاند. زبانشناسی زیستمحیطی یکی از گرایشهای کاربردی جدید است که به بررسی ارتباط میان زبان و محیط طبیعی-اجتماعیِ گویشوران آن زبان میپردازد. ایران تنوع فراوانی در زیستبومهای طبیعی دارد؛ با توجه به ارتباط تنگاتنگ مردم ایران، بهویژه در گذشته با زیستبومهای پیرامونشان، انتظار میرود بتوان نتایج قابلتوجهی از رهگذر مطالعۀ این تعاملها بهدست آورد. در مقالۀ حاضر ابتدا به معرفی و توصیف زبانشناسی زیستمحیطی پرداخته میشود، سپس صفتهای برگرفته از جانوران (بهتفکیکِ حیوانات اهلی، حیوانات وحشی، پرندگان و حشرات) در گویش لری بختیاری مورد بررسی قرار میگیرند. این صفتهای برگرفته از نام جانوران، بهصورت استعاری برای توصیف جسم و رفتار انسان بهکار میرود. دادههای پژوهش از منابع نوشتاری و نیز منابع گفتاری از مصاحبه و ضبط گفتار روزمرۀ 4 گویشور بومی بهدست آمد. یافتههای این پژوهش نشان میدهد این واژهها و معناهای استعاریشان در توصیف خصوصیات گوناگون افراد، نشاندهندۀ تأمل گویشوران در ویژگیها و خلقوخوی جانوران محیط پیرامونشان است.انجمن زبان شناسی ایرانزبان و زبانشناسی23223847142820190220Description and Analysis of the Imperative Construction in Persian: A Cognitive Approachتوصیف و تحلیل ساخت امری در زبان فارسیِ معاصر از نظر شناختی29734604FAمحمد دبیرمقدمدانشگاه علامه طباطبایی0000-0002-9514-9435مریم شوقیکارشناس ارشد زبانشناسی همگانی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگیJournal Article20200301This paper is the report of a thesis, a corpus- based descriptive and theoretical study of cognitive grammar account of Imperative construction in Persian language. The study investigated the classification of Imperative construction in Persian language, the most frequent verbs and their usage pattern in Persian language, frequency of verbs in negative imperative and also discourse- interactive usage of imperative construction in Persian language. The data consisted of imperative constructions which were extracted and collected from the novel “Dai Jan Napelon” . Then data collection was extended to PLDB, where , “Tatneshinhaye Boloke Zahra”, “Ghessehaye Behrang”, “Educational Hamshahri Newspaper 1-1382” and “Educational Hamshahri Newspaper 2-1382” were examined for their Imperative constructions. The study characterized Persian imperative in terms of cognitive grammar concepts as prototype and schema. It showed that based on these concepts, Persian imperative can be classified into simple, passive, conditional, good wishes, imprecation and interrogative types. The most frequent verbs in Persian imperative are to say, to let, to see, to go, to come, and to give. In negative imperative mental verbs are mostly used. Moreover, it was observed that some imperative constructions demonstrate non- imperative functions.پژوهش حاضر با رویکرد شناختی و بهروشِ پیکرهای، به بررسیِ توصیفی- تحلیلیِ ساخت امری در زبان فارسی میپردازد؛ به عبارت دقیقتر، در پی یافتنِ دستهبندیِ انواعِ ساختِ امری، بسامدِ رخداد و الگوی مورد استفادۀ افعالِ پرکاربرد، بررسی ساختِ امریِ منفی و نیز کاربرد گفتمانی- تعاملیِ این ساخت در زبان فارسی است. برای گردآوریِ دادهها ابتدا مطالعۀ کتابخانهای صورت گرفت که در آن ساختهای امری از رمان <em>دایی جان ناپلئون</em> استخراج شد. پس از آن به «پیکره زبان فارسی» پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی مراجعه شد و متنهای <em>تاتنشینهای بلوک زهرا</em>، <em>قصههای بهرنگ</em>، <em>روزنامۀ همشهری- آموزشی1-1382</em> و <em>روزنامۀ همشهری- آموزشی2-1382</em> مورد بررسی قرار گرفت. پرسشهای این پژوهش با بهرهگیری از مفاهیم وضعشده در دستور شناختی، مانند طرحواره و پیشنمونه، پاسخ داده شد. براساس این مفاهیم، ساخت امری فارسی را میتوان بهصورتِ ساده، شرطی، مجهول، حذفی، دعا و نفرین، و نقشنمای گفتمانی دستهبندی کرد. افعال گفتن، گذاشتن(اجازهدادن)، دیدن، رفتن، آمدن و دادن بیشترین بسامد را در ساخت امری زبان فارسی داشتند. در بررسیِ ساختِ امریِ منفی مشاهده شد غالباً از افعال ذهنی استفاده میشود. همچنین برخی از ساختهای امری دارای کارکردی غیرامری بودند.انجمن زبان شناسی ایرانزبان و زبانشناسی23223847142820190220A Fuzzy Model for Analysing Perceptual Vowel Space: The Case of Modern Persianمدلسازیِ فضای درکیِ واکهای در چارچوب نظریة فازی نمونۀ مورد بررسی: فارسی معیار75954606FAشیرینزهرا همتنیا کارشناس ارشد زبانشناسی همگانیمهدی غضنفریدانشگاه علم و صنعت ایرانماندانا نوربخشدانشگاه الزهرا Journal Article20200301The article proposes a fuzzy approach to Modern Persian perceptual vowel space. The theory of fuzzy sets is based on multi-valued logic, in which a category has no sharp boundary, so a membership function plays a key role. To achieve our goal, we carried out an acoustic experiment. A number of 96*2 synthetic stimuli of the six vowels in Modern Persian (/i,e,a,ɑ,o,u/) were examined through an Identification test. Each of the stimuli was randomly played twice for twenty participants (10 males and 10 females) and the values of the vowels’ first two formants (F1 and F2) were recorded. Based on the collected data, not only were the “crisp values” and “fuzzy values” of vowels tabulated, but the areas of “auditory clarity” and “auditory vagueness” around each vowel were also identified. The results showed that the vowel continuum between two adjacent vowels were vaguely perceived by the participants. It was concluded that fuzzy vowels have no clearly defined boundaries. In other words, they may contain partial degrees of membership denoted by a real number that ranges from zero (meaning no membership) to one (meaning complete membership). Moreover, the fuzzy sets theory proved to have the ability to calculate and explicate the overlapping vowels in the vowel space.هدف مطالعة حاضر بررسیِ فضای واکهایِ زبان فارسیِ معیار براساس نظریة فازی است که برمبنای منطق چندارزشی شکل گرفته است و در آن درجة عضویتِ تعلق یک عنصر به مجموعه، نقشی برجسته ایفا میکند. در این جستار، با طراحی یک آزمایش، محرکهای مصنوعی شش واکة فارسی معیار ساخته شدند و با تغییر فرکانس دو پارامتر F1/F2، فضای واکهایِ مصنوعی ایجاد شد. در ادامه، محرکهای مصنوعی طی یک مرحله آزمون درکیِ شناسایی به سنجش گذاشته شدند. هر محرک دو بار برای 20 شرکتکننده (ده مرد و ده زن) پخش شد و مقادیر کمّیِ سازههای اول و دوم استخراج و ثبت شد. نتایج حاصل از آزمون درکی حکایت از آن دارد که شرکتکنندگان در بازهای از فرکانسهای F1 و F2، محرکهای پخششده بین جفت واکههای مجاور را بهطور مبهم درک میکنند. براساس دادههای بهدستآمده، جداول «ارزشهای قطعی» و «ارزشهای فازی» واکهها شکل گرفتند و مناطق «وضوح شنیداری» و «ابهام شنیداری» مشخص شدند. از سوی دیگر، در نظریة مجموعههای فازی، هر عنصر از یک مجموعه با درجة عضویتی یگانه به فضای فازی تعلق دارد، بنابراین امکان محاسبات در مناطق غیرقطعی و مبهم میسّر است. بر همین اساس، نتایج حاصل از آزمون شناسایی بههمراه تخصیص درجهای از عضویت به هر واکه، بهخوبی همپوشی واکهها را در فضای واکهای تبیین و آن را مدل ساخت.انجمن زبان شناسی ایرانزبان و زبانشناسی23223847142820190220The Linguistic tools for Conceptualization of “Death” in Persian Language: A Cognitive-Cultural Approachابزارهای زبانیِ مفهومسازیِ مرگ در پیکرهای از زبان فارسی: رویکردی شناختی و فرهنگی971194608FAبیتا قوچانیدانشجوی دکترای زبانشناسی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگیکامیار جولاییدانشجوی دکترای زبانشناسی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگیJournal Article20200301Death is a vague, frightening and abstract concept, mostly considered as a taboo. The current study investigates the ways of conceptualizing death among Persian language speakers in a representative corpus of Persian texts. It seeks answer to the question: What kind of linguistic tools are used by Persian language speakers in order to conceptualize the phenomenon of death and what cultural elements are involved in this regard .To answer the research question, we used the Persian Linguistic Database (PLDB) and a selection of obituaries and epitaphs as data and attempted to identify and extract all the expressions which were directly or indirectly related to the concept of death. Using the conceptual metaphor theory (CMT), by Lakoff and Johnson (1987), and cultural conceptualization by Sharifian (2011), the ways death is conceptualized were identified on the basis of a cognitive-cultural approach.مقالة حاضر به بررسی نحوة مفهومسازی فارسیزبانان از <em>مرگ</em> میپردازد. در این پژوهش از 15 اثر از ادبیات معاصر فارسی از بازه زمانی 1318 تا 1366 از پایگاه دادگان زبان فارسی و همچنین منتخبی از 150 مورد آگهی ترحیم و نوشتههای سنگ مزار مربوط به دو دهة اخیر بهعنوانِ داده استفاده شد و تلاش شد بهکمکِ روش پیکرهای و در ادامه با روش تحلیلی و توصیفی، به این سؤال پاسخ داده شود که فارسیزبانان واژة <em>مرگ</em> را با استفاده از چه نوع ابزارهای زبانی مفهومسازی میکنند و چه عناصر فرهنگی در این مفهومسازی دخیل هستند. بدین منظور جملاتی که بهصورتِ مستقیم یا غیرمستقیم حاوی مفهوم <em>مرگ</em> بودند از پیکرههای ذکرشده استخراج شدند. سپس با درنظرداشتنِ چارچوب نظریِ استعارههای مفهومیِ لیکاف و جانسون (1980) و همچنین مفهومسازی فرهنگی شریفیان (2011) تلاش شد تا با رویکردی شناختی- فرهنگی روشهای مفهومسازی <em>مرگ</em> نزد فارسیزبانان مشخص شود. به این دلیل که <em>مرگ</em> از ماهیتی مبهم، ترسآور و بهشدت انتزاعی برخوردار است و یک دژواژه محسوب میشود، بنابراین بهکاربردنِ آن در زبان روزمره نیازمند استفاده از راهکارِ حسن­تعبیر یا بهگویی است که دادههای پیکرهای نیز این موضوع را تأیید میکنند. همچنین مشخص شد که فارسیزبانان از سازوکارهای شناختیِ استعاره (67 اسمنگاشت) و مجاز مفهومی (6 مورد) برای مفهومسازی <em>مرگ</em> استفاده میکنند که البته نقش استعارههای مفهومی پررنگتر است. در شکلگیریِ این استعارهها، باورها و اعتقادات مذهبی و فرهنگی نقش بسزایی دارد.انجمن زبان شناسی ایرانزبان و زبانشناسی23223847142820190220Reflexive Compounds in Persian: A Grammaticalization Accountکلمات مرکبِ «انعکاسی» در فارسی: انگارۀ دستوریشدگی1211464610FAشادی داوریدکترای دانشگاه علوم پزشکی تهرانJournal Article20200301The term‘‘reflexive’’has been used throughout the history of linguistics in the sense of referring to the function of marking two arguments of a verb as co-referential. The present paper is an attempt to analyze the deverbal compound nouns derived from reflexives and reflexive intensifiers in Persian. It argues that the verbal part of these compound nouns provides information about the noun’s argument structure. Typically, the two argument positions inherited from the underlying transitive verb must be filled by the same argument. In other words, the relevant nominals express a reflexive meaning. Given that we are dealing with the interface of grammar and the lexicon, it should not come as a surprise that we find a certain amount but not a total degree of semantic compositionality in this domain. Following Konig (2011) and the principles of grammaticalization theory, we will show that the reflexives and intensifiers component encode the same content as their syntactic meaning. It is further demonstrated that the reflexive meaning, direct object and the frequency of "xod" are more documented than the intensifier function, indirect object and the frequency of xiš and xištan.انعکاسیها در مطالعات زبانشناسی به آن دسته از واحدهای زبانی اطلاق میشوند که بهدلیلِ رمزگذاری هممرجعبودگی میان فاعل و موضوع دیگر فعل (مفعول مستقیم یا غیرمستقیم) یا تأکید برگروه اسمی در جمله بهکار گرفته میشوند. مختصر حاضر بر آن است تا به بررسی آن دسته از کلمات مرکب در زبان فارسی بپردازد که با عناصر انعکاسیِ: «خویش» و «خویشتن» و عنصر انعکاسی و انعکاسیِ تأکیدیِ «خود» پدید میآیند. این بررسی با هدفِ واکاویِ ویژگیِ این دسته از واژگان مرکب در بهتصویرکشیدنِ «ساخت موضوعی»ِ کامل، یعنی رمزگذاری همۀ موضوعات و با مشخصۀ «انعکاسی» درون یک واژه و همچنین مفهوم «تأکید» به انجام رسیده است. در این زاویه از واکاوی، مقالۀ حاضر از تحلیل کونیش (2011) در بررسی ساخت موضوعیِ ترکیبات اسمی با انعکاسیها پیروی کرده است. از آنجا که بخشی از تحلیلهای پژوهش نیازمند کاوشهای درزمانی بوده است، اصول انگارۀ دستوریشدگی به خدمت گرفته شدهاند. این کاوشها حاکی از این حقیقت بودند که عناصر انعکاسی در ترکیبات واژگانی نیز تنها حامل مفاهیمی بودند که در ساختهای نحوی رمزگذاری میکنند. دادههای پژوهش نشان میدهند که پیدایش ترکیبات واژگانی با عناصر انعکاسی، در فصل مشترک نحو و واژگان به وقوع میپیوندد، از اینرو ترکیبات مذکور از میزان ترکیبپذیریِ بالایی برخوردارند. همچنین مشخص شد که زبان فارسی، همانند دیگر زبانهای دنیا، مفهوم انعکاس را پیش از مفهوم قیدیِ «تأکید» در ترکیبات واژگانی رمزگذاری کردهاست. نتایج این مقاله نشان می دهد که رمزگذاریِ مفهومِ «انعکاس»، رابطۀ فاعل و مفعول مستقیم و نیز کاربرد انعکاسیِ «خود»، به میزان قابل توجهی بهترتیب از رمزگذاریِ مفهومِ «تأکید»، رابطۀ فاعل و مفعول غیرمستقیم و نیز کاربرد دیگر عناصر انعکاسی بیشتر بودهاست.انجمن زبان شناسی ایرانزبان و زبانشناسی23223847142820190220Phonological processes after cochlear implantation: A Case Study of Speech in Persian-speaking Students in Primary Schoolsفرایندهای واجی بعد از کاشت حلزون: مطالعۀ موردی گفتار دانشآموزان فارسیزبان مقطع ابتدایی1471624613FAحوریه احدیپژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگیفرزانه عربعلیکارشناسی ارشد زبانشناسیJournal Article20200301Many researchers believe that children with cochlear implants have normal speech development like children with normal hearing. However, speech errors or phonological processes which in normal children usually disappear by the age of six, may, in children with severe/profound hearing impairment and cochlear implants, take longer to disappear, sometimes extending beyond age six. In order to help treatment, it is therefore necessary to examine the existence and type of speech errors among these children. The rationale behind the present study is that these processes which are known to be different in different languages and dialects, seem to be under-researched in Persian. To investigate and describe the normal and abnormal phonological processes in the continuous speech of four children of cochlear implantation from different grades in the elementary school for the deaf, the standard phonological test was used. Then their speech errors were analyzed. The results showed that normal phonological processes still exist in these children and that the elimination of the final consonant is the most frequent process (11/25), whereas the reduction of the cluster is the least frequent (0/75). The elimination of the final consonant, predilection, disengagement, and extension of the four phonological processes were found to be normal, having maximum values in all the four cases. The most abnormal phonological processes concerned the number of laterals (3/75) that were found in all the four cases. Based on the findings of the study, it is concluded that there are normal and abnormal processes in the speech of children with cochlear implantation but their number decreases as they grow older.خطاهای گفتاری یا فرایندهای واجی معمولاً تا ششسالگی در کودکان طبیعی از بین میروند اما در کودکان کمشنوا زوال آنها مدت زمان بیشتری به طول می­انجامد و ممکن است بعد از ششسالگی نیز مشاهده شوند. بسیاری از محققان معتقدند کاشت حلزون باعث میشود تواناییهای گفتاری کودکان کمشنوا همپا با کودکان طبیعی رشد کند؛ لذا لازم است وجود و نوع فرایندهای واجی موجود در خطاهای تولیدی آنها مشخص شود تا در درمان مورد توجه قرار گیرد؛ از سوی دیگر با توجه به متفاوت بودن این فرایندها در زبانها و گویشهای [FA1] مختلف و انجام نشدن این پژوهش در زبان فارسی، لازم است گامی در این جهت برداشته شود تا مبنای مطالعات بیشتر قرار گیرد. برای بررسی و توصیف فرآیندهای واجی در گفتار کودکانی که عمل کاشت حلزون[FA2] انجام داده­اند، با استفاده از آزمون واجی استاندارد فرآیندهای واجی طبیعی و غیرطبیعی موجود در گفتار پیوستۀ 4 کودک کمشنوای کاشت حلزون از پایههای مختلف دورۀ اول مقطع ابتدایی مدارس ناشنوایان بررسی و خطاهای گفتاری آنها تحلیل شد. بررسی نتایج نشان داد فرایندهای واجی طبیعی هنوز در این کودکان وجود دارد و بیشترین نوع آن حذف همخوان پایانی (25/11) و کمترین نوع آنها کاهش خوشه (75/0) است. حذف همخوان پایانی، پیشینشدگی، واکرفتگی و واکدارشدگی چهار فرایند واجی طبیعی هستند که علاوه بر داشتن مقادیر حداکثری، در هر چهار نمونه نیز وجود دارند و از فرایندهای واجی غیرطبیعی، بیشترین میانگین مربوط به پسینشدگی است (75/3) که در هر چهار نمونه یافت شده است. با توجه به یافتههای پژوهش، فرآیندهای طبیعی و غیرطبیعی در کودکان کاشت حلزون وجود دارد اما با افزایش سن در نمونۀ چهارم کمتر شده است.<br /> <br /> <br /> <br /> [FA1]گویشها (؟)<br /> <br /> <br /> <br /> <br /> [FA2]کودکانی که عمل کاشت حلزون انجام داده اندانجمن زبان شناسی ایرانزبان و زبانشناسی23223847142820190220The Oxford Handbook of Persian Linguistics. Anousha Sedighi and Pouneh Shabani-Jadidi (Eds.). 2018. Oxford University Pressنقد و بررسی کتاب جامعِ زبانشناسی فارسی1651774614FAامید طبیبزادهپژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگیJournal Article20200301یکی از اقبالهای بزرگ ما ایرانیان این بوده است که از دیرباز، یعنی از حدود اواسط قرن سوم هجری بدین سو، زبان گفتار و زبان نوشتارمان (شامل زبان دیوانی و زبان علم و زبان ادبیات) به هم نزدیک بوده است، و این پیوند طی قرنها و مخصوصاً در یک قرن اخیر هرچه بیشتر و مستحکمتر شده است. چنین وحدتی میان گونههایِ زبانی فوق، از یک سو زبان فارسی را بهمرور مبدل به یکی از قویترین مؤلفههای هویت ملی ایرانیان کرده و از سوی دیگر امکان هرچه بیشتر معیارشدن آن را فراهم آورده است. اما گرایش و عادت نویسندگان و محققان ایرانی به ارائۀ تحقیقات خود صرفاً از طریق زبان فارسی، خاصه در یک قرن اخیر، بهرغم فواید عظیمی که برای ما داشته، سبب شده است تا زبان فارسی و پژوهشهای دانشمندان ایرانی تا حد زیادی مهجور و منزوی باقی بماند و چنانکه باید در چشم جهانیان ظاهر نشود. روشنفکران ایرانی همواره از خود پرسیدهاند که چرا ادبیات معاصر امریکای لاتین یا مصر یا ترکیه در دنیا شناختهشدهتر و بسیار مطرحتر از ادبیات معاصر فارسی است، درحالیکه کیفیت هنریِ ادبیات معاصر فارسی دستکمی از آثار آن زبانها ندارد؟ شاید یکی از علل این عقبماندگی را باید در همین انزوای زبان فارسی و درنتیجه در مهجورماندنِ فرهنگ ایرانی در میان زبانها و ادبیات جهانی جستجو کرد. نویسندگان و پژوهشگران ما در این یک قرن اخیر عادت به فعالیت در حلقه بستۀ زبان فارسی برای مخاطبان خاص و محدود خود داشتهاند و کمتر حاضر بودهاند تا پا از این دایرۀ بسته فراتر نهند و برای مخاطبان وسیعتری سخن بگویند و بنویسند. یکی از راههای بیرونآمدن از این انزوا و شناساندن خود به جهانیان بیگمان این است که زبانهای غربی و مخصوصاً انگلیسی را بهخوبی فرا بگیریم و از این طریق به فرهنگ جهانی متصل بشویم و خود را بیشتر به جهانیان معرفی کنیم. این عمل چند فایدۀ دیگر هم دارد، منجمله اینکه ما را ناچار میسازد تا از حیث سطح دانش و استفاده از روششناسیِ علمی و آشنایی با آخرین تحقیقات نظری در هر حوزه، خود را تا بالاترین سطوح جهانی بالا بکشیم، دیگر و مهمتر اینکه باعث میشود تا پژوهشهای ارزشمندی را که به زبان فارسی نگاشته شده است و محققان غربی بهعلت ناآشنایی با زبان فارسی از وجود آنها نامطلع بودهاند، به ایشان معرفی کنیم و آنها را هرچه بیشتر متوجه اهمیت و قدرت جامعۀ علمی فارسیزبان سازیم.<br />غالب نویسندگانِ مقالههای این مجموعه ایرانی هستند و این از مهمترین ویژگیهای آن است زیرا این نویسندگان علاوه بر آشنایی با جدیدترین مباحث علمی و تحقیقات نظری در حوزۀ تخصصی خودشان، با زبان فارسی و مآخذ نگاشتهشده به این زبان نیز آشنایی کامل داشته و از معرفی و نقد آنها، جز در مواردی، فروگذار نکردهاند. درواقع، آنچه این کتاب را تا حد زیادی از آثار مشابهِ محققان غربی متمایز و نسبت به آنها برجسته میسازد، همین آشناییِ بیواسطۀ نویسندگانش با زبان فارسی و با مآخذِ گوناگون و متعددِ نگاشتهشده به زبان فارسی است. ناگفته نماند که نویسندگان مجموعۀ حاضر غالباً از صاحبنظران حوزۀ کار خود هستند، بهحدی که بسیاری از فصلهای آن را میتوان زبدۀ مطالعات مربوط به موضوع هر فصل دانست. در این نوشتار، بهاختصار به معرفیِ مقالههای مجموعۀ حاضر میپردازیم و از بعضی اشکالات ویرایشی آن سخن میگوییم.یکی از اقبالهای بزرگ ما ایرانیان این بوده است که از دیرباز، یعنی از حدود اواسط قرن سوم هجری بدین سو، زبان گفتار و زبان نوشتارمان (شامل زبان دیوانی و زبان علم و زبان ادبیات) به هم نزدیک بوده است، و این پیوند طی قرنها و مخصوصاً در یک قرن اخیر هرچه بیشتر و مستحکمتر شده است. چنین وحدتی میان گونههایِ زبانی فوق، از یک سو زبان فارسی را بهمرور مبدل به یکی از قویترین مؤلفههای هویت ملی ایرانیان کرده و از سوی دیگر امکان هرچه بیشتر معیارشدن آن را فراهم آورده است. اما گرایش و عادت نویسندگان و محققان ایرانی به ارائۀ تحقیقات خود صرفاً از طریق زبان فارسی، خاصه در یک قرن اخیر، بهرغم فواید عظیمی که برای ما داشته، سبب شده است تا زبان فارسی و پژوهشهای دانشمندان ایرانی تا حد زیادی مهجور و منزوی باقی بماند و چنانکه باید در چشم جهانیان ظاهر نشود. روشنفکران ایرانی همواره از خود پرسیدهاند که چرا ادبیات معاصر امریکای لاتین یا مصر یا ترکیه در دنیا شناختهشدهتر و بسیار مطرحتر از ادبیات معاصر فارسی است، درحالیکه کیفیت هنریِ ادبیات معاصر فارسی دستکمی از آثار آن زبانها ندارد؟ شاید یکی از علل این عقبماندگی را باید در همین انزوای زبان فارسی و درنتیجه در مهجورماندنِ فرهنگ ایرانی در میان زبانها و ادبیات جهانی جستجو کرد. نویسندگان و پژوهشگران ما در این یک قرن اخیر عادت به فعالیت در حلقه بستۀ زبان فارسی برای مخاطبان خاص و محدود خود داشتهاند و کمتر حاضر بودهاند تا پا از این دایرۀ بسته فراتر نهند و برای مخاطبان وسیعتری سخن بگویند و بنویسند. یکی از راههای بیرونآمدن از این انزوا و شناساندن خود به جهانیان بیگمان این است که زبانهای غربی و مخصوصاً انگلیسی را بهخوبی فرا بگیریم و از این طریق به فرهنگ جهانی متصل بشویم و خود را بیشتر به جهانیان معرفی کنیم. این عمل چند فایدۀ دیگر هم دارد، منجمله اینکه ما را ناچار میسازد تا از حیث سطح دانش و استفاده از روششناسیِ علمی و آشنایی با آخرین تحقیقات نظری در هر حوزه، خود را تا بالاترین سطوح جهانی بالا بکشیم، دیگر و مهمتر اینکه باعث میشود تا پژوهشهای ارزشمندی را که به زبان فارسی نگاشته شده است و محققان غربی بهعلت ناآشنایی با زبان فارسی از وجود آنها نامطلع بودهاند، به ایشان معرفی کنیم و آنها را هرچه بیشتر متوجه اهمیت و قدرت جامعۀ علمی فارسیزبان سازیم.<br /> غالب نویسندگانِ مقالههای این مجموعه ایرانی هستند و این از مهمترین ویژگیهای آن است زیرا این نویسندگان علاوه بر آشنایی با جدیدترین مباحث علمی و تحقیقات نظری در حوزۀ تخصصی خودشان، با زبان فارسی و مآخذ نگاشتهشده به این زبان نیز آشنایی کامل داشته و از معرفی و نقد آنها، جز در مواردی، فروگذار نکردهاند. درواقع، آنچه این کتاب را تا حد زیادی از آثار مشابهِ محققان غربی متمایز و نسبت به آنها برجسته میسازد، همین آشناییِ بیواسطۀ نویسندگانش با زبان فارسی و با مآخذِ گوناگون و متعددِ نگاشتهشده به زبان فارسی است. ناگفته نماند که نویسندگان مجموعۀ حاضر غالباً از صاحبنظران حوزۀ کار خود هستند، بهحدی که بسیاری از فصلهای آن را میتوان زبدۀ مطالعات مربوط به موضوع هر فصل دانست. در این نوشتار، بهاختصار به معرفیِ مقالههای مجموعۀ حاضر میپردازیم و از بعضی اشکالات ویرایشی آن سخن میگوییم.