انجمن زبان شناسی ایرانزبان و زبانشناسی232238472420061122The Marco-structure Analysis of Rostam and Esfandiyar Epic based on Labov and Waletzky Modelتجزیه و تحلیل ساخت کلان حماسة رستم و اسفندیارِ شاهنامة فردوسی بر اساس قالبِ لباو و والتسکی1191622FAمحمدرضا پهلواننژادعضو هیئت علمی دانشگاه فردوسی مشهدرضا ایزدیکارشناسارشد زبانشناسیJournal Article20150807 This article is concerned with the analysis of the macro-structure of Rostam and Esfandiyar epic based on Labov and Waletsky (1976) model. It consists of ten small narrations which each one necessitates the other. This epic which includes an introduction (orientation), setting and resolution is applied to the model: The orientation consists of four narrations, the setting one main narration and the resolution has two of them. The epic general schema is compatible with the main parts of the model, yet there are some slight differences between them, including: having an abstract, the way and the place of evaluation, and having the coda which is not the same as the model's. <br />It is also concluded that all the epic clauses represent two main model functions: referential and evaluative. در این پژوهش به بررسیِ ساخت کلان یا چارچوب فکریِ حماسۀ رستم و اسفندیارِ شاهنامۀ فردوسی بر اساس الگوی لباو و والتسکی (1967) پرداخته شده است. روایت رستم و اسفندیار شامل ده روایت کوچکتر است که هر کدام از آنها بیانکنندۀ ضرورت وجود دیگری است. این روایت بر زیر بخشهای عمدۀ الگوی فوق که شامل مقدمه، روند و پایانبندی است، انطباق داده شده. در این داستان مقدمه از تعداد چهار روایت، روند از یک روایت که در داخل آن چهار روایت دیگر درونهسازی شدهاند و پایانبندی از دو روایت که هردوی آنها در واقع برای روایتهای به پادشاهی رسیدن بهمن و خونخواهیِ او از خاندان رستم فضاسازی میکنند و باعث یکپارچگیِ داستانهای متوالیِ شاهنامه میشوند، تشکیل شده است. اینگونه طرحبندی، از کلیت الگو پیروی میکند؛ ولی در موارد جزئیتر دارای تفاوتهایی است که عبارتنداز: الف: دارا بودن چکیده. ب: نحوه و محل ارزیابی. ج: عدم تطابق درس اخلاقیِ داستان با مشخصههای درس اخلاقیِ الگو. <br />در نهایت، کلیۀ بندهای موجود در داستان در خدمت دو نقش اصلیِ "ارجاعی" و "ارزیابی" هستند که لباو و والتسکی معرفی کردهاند.انجمن زبان شناسی ایرانزبان و زبانشناسی232238472420061122Valency in Attributive Constructions in Persian Languageظرفیت در ساختهای اسنادی در زبان فارسی21381623FAفریده حقبینعضو هیئت علمی دانشگاه الزهرا (س)Journal Article20150807Persian attributive constructions are sentences including liking verbs:astan, budan, Šodan, gaŠtan, gardidan.
Considering some typological, syntactic, semantic, logical evidences and an evidence relying on first language aquisition process, the linking verbs do not play any canonical role in assigning the vabency of the construction. But, the contentives – nouns, adjectives and prepositional phrases preceding the linking verbs are considered as the pedicates .
The writer of this paper believes that the attributive construction consists of one argument, so the valency of its predicate should be one. Finally, they are derived under predicate phrase node.
Consequently, these kinds of predicates assign agentive or patientive θ- role rather than essive to their arguments.ساختهای اسنادی در زبان فارسی در زمرة ساختهای سه جزئی قرار دارد لیکن در این مقاله با استناد به شش دلیل، ساختهای اسنادی تکموضوعی قلمداد خواهند شد، ضمن اینکه استدلال میشود که مسند در این نوع جملات بهعنوان محمول، ایفاگر نقش است.انجمن زبان شناسی ایرانزبان و زبانشناسی232238472420061122Morphological and Syntactic Constraints of Productivity in Persian Derivationمحدودیتهای صرفی و نحوی در زایایی فرایند اشتقاق در زبان فارسی39561624FAآزیتا عباسیدانشگاه تهرانJournal Article20150807There is a variable of constraints imposed on word formation processes. The more constraints there are, the less productive the process. Some of the constraints are structural among which are morphological and syntactic ones. The morphological constraints are the morphological category of the base, the morphological structure of the base and the affix in the outmost layer of the base. The syntactic constraints include subcategorization frame and argument structure constraints.میان زایایی ساختواژی و تعداد محدودیتهای حاکم بر عملکرد زایای فرایندهای ساختواژی رابطة معکوس وجود دارد؛ به این ترتیب که با افزایش تعداد این محدودیتها، زایایی ساختواژی کاهش مییابد. گروهی از محدودیتهای زایایی ساختواژی، ساختاری هستند که از آنجمله میتوان به محدودیتهای صرفی و نحوی اشاره کرد. محدودیتهای صرفی شامل طبقة صرفی پایه، ساخت صرفی پایه و وند موجود در آخرین لایة پایه و محدودیتهای نحوی شامل محدودیتهای چهارچوب زیرْمقولهای و ساخت موضوعی هستند.انجمن زبان شناسی ایرانزبان و زبانشناسی232238472420061122An Analysis of Passive Construction in Persian: A Cognitive Approachنگاهی به ساخت مجهول در زبان فارسی با تکیه بر دیدگاه شناختی57761625FAارسلان گلفامعضو هیات علمی دانشگاه تربیت مدرسرویا صدیقضیابریدانشجوی دکتری دانشگاه تربیت مدرسآزیتا جعفریدانشجوی دکتری دانشگاه تربیت مدرسJournal Article20150807This paper is an attempt to analyze the passive construction, based on Cognitive approach. In this respect, after introducing the theoretical concepts of this approach, authors try to compare it with Generative view. Within Generative framework, a formal and abstract relation is considered between passive and active constructions through the operation of transformational rules, yet from a Cognitive perspective such a direct relation between two mentioned constructions is refused, so considering basic concepts such as: figure, ground, construal, perspective and profile, a certain event can be reported in different ways with regards to conceptualization and the manner of cognitive process in the speaker’s mind.
It is concluded that, the Cognitive approach is effective in analyzing the passive construction in Persian. So, the speaker would select the subject as the topic in active sentence, or the object in passive ones.در زبانشناسی امروز سه دیدگاهِ بارز وجود دارد که هر یک از زاویهای خاص به مقولة زبان و پدیدههای مرتبط با آن مینگرند. این سه نگرش عبارتند از: <em>زبان</em><em></em><em>شناسی صورت</em><em></em><em>گرا</em>، <em>زبان</em><em></em><em>شناسی نقش</em><em></em><em>گرا</em> و <em>زبانشناسی شناختی</em>. زبانشناسی صورتگرا، زبان را همچون نظامی ساختْ بنیان و ریاضیگونه میپندارد؛ زبانشناسی نقشگرا زبان را نظامی برای ارتباط و زبانشناسی شناختی آن را نظامی شناختی میداند. بنیانگذاران این سه نگرش به ترتیب عبارتند از چامسکی (1957) و گیون (1979) و لانگاکر (1976).
در مقالة حاضر، نگارندگان در صدد هستند تا با معرفیِ مبانی نظری رویکرد شناختی و معرفی مفاهیم اساسی این رویکرد در تحلیل ساخت مجهول و مقایسة آن با مبانی نظری رویکرد زایشی (صورتگرا) در این مورد، تصویر واقعیتری از دیدگاه شناختی عرضه کنند و از این طریق به بررسی ساخت مجهول در زبان فارسی با تکیه بر دیدگاه شناختی بپردازند.انجمن زبان شناسی ایرانزبان و زبانشناسی232238472420061122A Description of the Phonological System of Delvari Dialectتوصیف دستگاه واجی گویش دلواری77931626FAعالیه کرد زعفرانلو کامبوزیاعضو هیئت علمی دانشگاه تربیت مدرسشیرین ممسنیدانشجوی دکتری دانشگاه تربیت مدرسJournal Article20150807Delvari phonological system includes 23 consonants and 9 vowels (6 simple vowels and 3 diphtongs) It has three syllables which have the cv(c) (c) forms. Voiced uvular stop /G/ (of Standard Persian), appears as /k/, /x/, and /γ/ sounds. The most important phonological processes are: A. Lenition: / f, v, b/ > [W]; /d/ > /δ/; /x/ > /h/ B .Fortion: /w/ > /b/; /f/ > /p/ in initial position of some pahlavi words C. Insertion of /t/ after final /š/ D. /r/> /L/ E. Deletion of final /n/ and /h/ F. Vowel alternations: /u/ > /i/; /ā/ > /u/; /a/ > /e/; /a, e/ > /ā/ G. Change of syllables /ā b/, /ab/, /af/ into /ow/ as the result of two phonological processes of lenition and assimilation H. Resyllabification of human proper.دستگاه واجی گویش دلواری دارای 23 همخوان و 9 واکه (6 ساده و 3 مرکب) و آرایش واجی CV(C)(C) است. این گویش فاقد انسدادی ملازی واکدار /G/ است و این همخوان بهصورت /k/ ، /γ/ و /x/ در واژههای این گویش ظاهر میشود. در میان فرایندهای مهم واجی، میتوان این فرایندها را نام برد: الف ـ تضعیف: /b , v , f/ ← [w] ؛ /δ/ ←/d/ ؛ و /h/ ← /x/؛ ب ـ تقویت (بر روی واژههایی از ریشة زبان پهلوی): /b/ ← /w/ ؛ /p/ ← /f/ که در آغاز هجا رخ میدهد؛ ج. ـ درج /t/ پس از /š/ پایانی؛ د ـ تبدیل /r/ و /L/ ؛ هـ ـ حذف /h/ و /n/ پایانی؛ و ـ دگرگونی واکهای /u/ ← /i/ ، /u/ ← /ā/ ، /e/ ←/a/ ، /e/ ، /ā/ ← /a/ ؛ ز ـ تغییر هجاهای /āb/ ، /ab/ و /af/ به /ow/ در نتیجة دو فرایند تضعیف و همگونی؛ ح ـ تغییر ساختار هجاهای اسمهای مصغر و حذف برخی واجها انجمن زبان شناسی ایرانزبان و زبانشناسی232238472420061122Noun Incorporation: Syntactic or Morphological Approachفرایند انضمام اسم: رویکرد نحوی یا صرفی (بر مبنای نمونهای از دادههای زبان فارسی)951101627FAفائزه ارکاندانشجوی دکتری دانشگاه تهرانJournal Article20150807Noun Incorporation is one of the productive processes of word formation in Languages specially in persian. This Process is based on incorporating a nominal head -Nº- (mainly internal argument) with a lexically verbal head -Vº- and it’s output is an intransitive incorporate verb. Satisfied with it’s argument Stracture, This output itself can act as a base stem for other derivations. Usually, There are two approaches in accounting for Noun Incorporation. One approach is based on a syntacic movement of a noun toward a verb and then their incorporation as Baker (1988) suggests. The other approach is morphological one which is on the basis of the selection of a noun stem and a verb stem from the lexicon, and then their compounding gives an intransitive incorporate verb, In this article, it has been clarified that morphological approach can account for this process better than syntactic one, because it can increase the degree of productivity and generality in word formation.فرایند انضمام اسم، یکی از زایاترین شیوههای واژهسازی در زبانها، بهویژه در زبان فارسی است. این فرایند بر مبنای انضمام (پیوند) یک هستة اسمی (عمدتاً موضوع درونی فعل) به هستة فعل واژگانی شکل میگیرد و برونداد آن یک فعل انضمامی عمدتاً لازم (و بعضاً متعدی) است که ساختار موضوعیاش در درون فعل مرکب ارضا شده است. این برونداد، خود میتواند پایهای برای اشتقاقهای دیگر باشد. معمولاً فرایند انضمام اسم را با دو رویکرد نحوی و یا صرفی تبیین میکنند. رویکرد نحوی، بر مبنای حرکت نحوی هستة اسمی به سمت فعل و سپس پیوند این دو با هم و تشکیل یک فعل مرکبِ انضمامی است. رویکرد صرفی بر این اساس است که دو ستاک اسم و فعل از واژگان انتخاب میشود که ترکیب آنها با یکدیگر، فعل مرکب انضمامی را بهدست میدهد که در حوزة واژگان و با استفاده از قاعدة واژهسازیِ ترکیب بهوجود آمده است. در این نوشتار، فرایند انضمام اسم با رویکرد صرفی توجیهپذیرتر است؛ به این دلیل که میزان زایایی و تعمیم این فرایند در واژهسازی بر طبق رویکرد صرفی افزایش مییابد.انجمن زبان شناسی ایرانزبان و زبانشناسی232238472420061122Study of Textual and Communicative Functions of Radio Advertisementsبررسی کارکردهای متنی و ارتباطی تبلیغات بازرگانی رادیویی1111231628FAفرزان سجودیاستادیار دانشگاه هنر تهرانزهرا ناموردانشجوی دکتری دانشگاه پیام نور تهران مرکزJournal Article20150807This article mainly aims at studying the functions of audio signs and discourse strategies in radio advertisements. In fact, we are going to know that for denotation and connotation meanings of these texts, which sonic techniques and facilities have been used.
The results of 11 radio advertisements analysis show that in designing of these multi-layer texts, different sonic layers such as speech, music and sound effects are used to pursue listener to purchase goods or use advertised services. Also discourse factors and persuasive function of language play main role in this process.مقالة حاضر در مورد بررسی کارکرد نشانههای صوتی و ترفندهای گفتمانی در متون تبلیغات بازرگانی رادیویی است. هدف از این تحقیقِ توصیفی این بود که ببینیم برای انتقال معانی صریح و ضمنی این متون از چه فنون و امکانات شنیداری بهره برداری میشود.
نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل یازده نمونة تبلیغ رادیویی حاکی از آن است که در طراحیِ متونِ چند لایهایِ تبلیغات رادیویی، لایههای مختلفی که خاص این رسانه شنیداری است، یعنی لایههای گفتار، موسیقی و صداهای محیطی برای درک و نیز ترغیب شنونده به خرید کالاها یا استفاده از خدمات، بهکار گرفته میشوند و نیز ترفندهای گفتمانی و نقش ترغیبی زبان در این میان نقشی اساسی ایفا میکنند.انجمن زبان شناسی ایرانزبان و زبانشناسی232238472420061122Towards Building a WordNet for Persian Adjectivesبهسوی طراحی شبکة واژگانیِ صفاتِ زبان فارسی1251361629FAمصطفی عاصیدانشیار پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگیعلی رضاقلیفامیاندانشجوی دکتری پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگیداریوش آقاجانی.Journal Article20150807The growing importance of electronic tools for compiling, storing, and processing the linguistic data made us build a WordNet for Persian adjectives. This paper starts with a brief introduction on the history and general concepts of WordNet. To arrive at a semantic classification of Persian adjectives, we categorized Persian adjectives in 15 main classes and over 70 minor groups. Three Persian dictionaries and an electronic corpus have been employed for extracting the entries and identifying their semantic fields. Since WordNet is a kind of database, we have introduced some key notions and methodology of databases architecture.ظهور و گسترش ابزارهای الکترونیکی مربوط به گردآوری، ذخیرهسازی و پردازش دادههای زبانی و همچنین موفقیت چشمگیر شبکههای واژگانی، نگارندگان را بر آن داشت که به طراحی شبکة واژگانی صفات زبان فارسی اقدام کنند. مقالة حاضر ضمن بیان تاریخچه و مبانی کلی شبکة واژگانی، چگونگی شکلگیری شبکة حاضر را شرح میدهد. از آنجا که قصد طراحی شبکة واژگانی صفات فارسی را داریم، به طبقهبندی معنایی مقولة صفت میپردازیم. در این طبقهبندی 15 طبقة اصلی و بیش از 70 طبقة فرعی شناسایی شده است. برای استخراج صفات و تعیین حوزههای معنایی و نیز هممعناها، متقابلها و بسامد آنها از سه فرهنگ واژگانی و یک دادگان زبان فارسی استفاده شده است. شبکة واژگانی، نوعی پایگاه دادههاست و از اینرو ضمن آشنایی مقدماتی با مفاهیم بنیادی و روششناسی دادگان با فرآیند طراحی منطقی و فیزیکی شبکة واژگانی صفات فارسی آشنا میشویم.انجمن زبان شناسی ایرانزبان و زبانشناسی232238472420061122Gilaki in Iranicaگیلکی در ایرانیکا1371471630FAایوب رساییدانشآموختهی دکتری زبانشناسی همگانی از دانشگاه علامه طباطباییJournal Article20150807This is an in-dept survey into a paper on Gilaki, found in Iranica Vol. 10, under the entry of <em>GELAUN –Languages</em>.
In this survey attempts made to review the content of the paper, and at the same time to describe some grammatical aspects of Gilaki as it requires.
The outcome indicates that the paper failed to duly describe some grammatical aspects of Gilaki. The description however, within the allocated space given to the term is of worth, deserving attention.این مقاله واکاوی نوشتاری است دربارة گیلکی که در جلد دهم دانشنامة ایرانیکا[1] زیر مدخل «گیلان ـ زبانها»[2] آمده است.
در این مقاله سعی شده است ضمن بازخوانی، نقد و بررسی آنچه در ایرانیکا آمده است، برخی از ویژگیهای دستوری گیلکی ـ آنگونه که شایسته است ـ توصیف شود.
برآمد این واکاوی نشان میدهد که توصیف عرضه شده از گیلکی در دانشنامة ایرانیکا آنگونه که باید از عهدة تبیین برخی از ویژگیهای دستوری گیلکی برنیامده است؛ اما توصیف یاد شده ـ با توجه به حجم اختصاصیافته به موضوع ـ ارزشمند و درخور توجه است.
<br clear="all" />
2 ایرانیکا دانشنامهای است که به همت و سرپرستی دکتر یارشاطر در حال تدوین است. نخستین جلد این دانشنامه در سال 1985 میلادی در امریکـا منتشر شد. تـاکنون دوازده جلد از ایرانیکـا در امریکـا و به زبـان انگلیسی انتشار یافتـه است.
بـرای کسب اطلاعات بیشتر از این دانشنامه، ر. ک. www.iranica.com
[2] GELAUN - X. Languages www.iranica.comانجمن زبان شناسی ایرانزبان و زبانشناسی232238472420061122Introducing Forensic phonetics and some of its applicationsمعرفی آواشناسی قانونی و برخی کاربردهای آن1491561631FAاعظم استاجیاستادیار گروه زبانشناسی دانشگاه فردوسی مشهدJournal Article20150807The present paper introduces forensic phonetics and some of its common applications. Forensic phonetics is the use of phonetics for legal purposes, and the extension of phonetic research to investigations relevant to legal situations. Some common applications of forensic phonetics are: speaker identification; dialect, accent and language identification; and transcription.مقالة حاضر به معرفی آواشناسی قانونی و برخی کاربردهای آن میپردازد. منظور از آواشناسی قانونی، بهکارگیری یافتههای علم آواشناسی در حل مسائل حقوقی و قانونی است. در این مقاله نشان داده میشود چگونه آواشناسان میتوانند در تشخیص هویت سخنگویان، تشخیص زبان و لهجه و آوانگاری (تبدیل گفتار به نوشتار) به مراجع اجرای قانون کمک کنند.انجمن زبان شناسی ایرانزبان و زبانشناسی232238472420061122Animate and Inanimate in Iranian Dialectsجانداری و بیجانی در گویشهای ایرانی1571621632FAایران کلباسیاستاد پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگیJournal Article20150808Languages express the outside world's meanings in different ways. For example the features of person, number, tense and aspect or case and gender are expressed differently in different languages. Another category is the meaning of animation which is rarely manifested in many languages. But this important feature has been expressed in a number of Iranian dialects, which is the subject of this article.زبانها ویژگیهای مصادیق جهان بیرون را به نحو متفاوتی در خود منعکس میکنند؛ برای مثال، مقولة شخص، شمار، زمان و نمود فعل[1] یا حالت[2] و جنس اسم[3] در زبانهای مختلف به صورتهای متفاوت بیان میشود. یکی دیگر از این مقولات، ویژگی جانداری[4] است که زبانها توجه کمتری به بیان آن دارند. این خصوصیت در تعدادی از گویشهای ایرانی وجود دارد که موضوع بحث این مقاله است.
<br clear="all" />
[1] aspect
[2] case
[3] gender
[4] animateانجمن زبان شناسی ایرانزبان و زبانشناسی232238472420061122The Force of Poemنیروی شعر1631701633FAفرشته مؤمنیعضو هیئت علمی دانشگاه آزاد اسلامی- واحد چالوسJournal Article20150808It seems that its possible to find some common rules and principles in the unitary system of the universe and then reach a holistic and comprehensive low.
This article proposes that "the force of poem" is a physical force. At first, a definition of poem is presented and then by using the relationship between structural units of language, specially associative relations (mentioned by F.de sausure) and metaphoric pole (mentioned by R. Jackobson), the displacement of signified via the signification is explained. This displacing marks the word and turns it into metaphor. This happens by a force which can be named "The force of poem".این اندیشه، که شاید بتوان پیچیدگیهای ظاهری جهان هستی را به کمک چند قانون بنیادین درک کرد، موضوعی است کهنه با سابقهای در حدود 2500 سال که از یونانیان به یادگار مانده است. چنین به نظر میرسد که بتوان در نظام یکپارچة هستی، اصول و قواعد مشترکی پیدا کرد و آنگاه در تمام تشکیلات این نظام، قانون فراگیری را حاکم بر این قواعد یافت. من در این مقاله خواستهام به کمک قوانین اول و دوم نیوتن نیروی مولد شعر را همچون یک نیروی فیزیکی مطرح کنم. برای اینکار، نخست تعریفی کلی از شعر عرضه کردهام و پس از آن به کمک روابط میان اجزای ساختاری زبان بهخصوص رابطة متداعی[1] از دیدگاه دو سوسور[2] و همچنین مفهوم قطب استعاری[3] که در تئوری یاکوبسن[4] مطرح شده است، جابهجایی مدلول در جریان دلالت در واژه را بیان کردهام. این جابهجایی موجب نشاندار شدن[5] واژه و پیدا شدن نقش جدید برای آن است که به استعاره میانجامد و به کمک نیرویی صورت میگیرد که در تشکیل شعر میتوان آن را نیروی شعر نامید. نگارندة این سطور به منبع این نیرو نگاهی ندارد؛ اما در وجود این نیرو بحث میکند. شاید این نیرو همانی باشد که غربیان آن را جنّ شعر و عربها آن را"تابعه" یا "شیاطین شعرا" میدانند و به هر حال همة شاعران، ظهور وتبلور ناگهانی آن را به تجربه باور داشته و دارند.
<br clear="all" />
[1] associative
[2] F.de saussure
[3] metaphoric pole
[4] Jakobson
[5] marked