تعیین هویت واجی چهار همخوانِ گرفته در ترکی آذری (گونه‌های تبریزی و گوگانی ترکی)

نوع مقاله : علمی-پژوهشی

نویسندگان

1 دانشگاه سمنان

2 کارشناس ارشد زبان شناسی همگانی

چکیده

یی از مسائلی‌ی آذری بر سر آن اختلاف نظر دارند، تعداد همخوان‌های این زبان است. اجزای همخوانیِ مسئله‌ساز در تحلیل‌ها عبارتند از [Ρ]، [γ]، [] و []. نگارندگان‌ با ارائة داده‌هایی از دو گونة تبریزی و گوگانی و تحلیلِ آنها بر اساسِ انگارة واج‌شناسی زایشیین اختلاف نظر در سایر پژوهش‌ها به این دلییین هویت واجیِ همخوان‌هاییی (مجموعه‌هایینه) بوده است و معیار پیش‌بینی‌پذیری و گرایش‌های همگانیِ نظام‌های آوایی را در نظر نگرفته‌اند. داده‌های این پژوهش به دو شیوه گردآوری شده‌اند: یی در محیط طبیعی ادای پاره‌گفتار و دیگری به شیوة هدایی‌گفتارهایبه اعتقاد نگارندگانِ پژوهش حاضر، گونه‌های مورد مطالعه، بیست‌ویی دارند. به ای[Ρ] و [γ] واج‌گونه‌هایی از واجِ // محسوب می‌شوند، // واجی دییع ناقص دارد و فقط در آغازة هجا نمود آوایی دارد، و [] واج‌گونه‌ای از همخوان انسدای- سایشیِ /δζ/یانة هجا نمود آوایی می‌یابد. همچنین، ییش قوی به نرم شدگی در پایانة هجا در این گونه‌ها مشاهده می‌شود.

کلیدواژه‌ها


عنوان مقاله [English]

Determining the Phonological Identity of Four Obstruents in Azari Turkish (Tabrizi and Gogan Varieties)

نویسندگان [English]

  • Shahram Naghshbandi 1
  • Saeed Rahandaz 2
چکیده [English]

One of the issues that the researchers of Azari language do not agree on, is the number of the consonants. The range of variation is from 20 to 24 consonants. The problematic segments in those analyses are: [Ρ], [γ], [ɟ] and []. Taking into consideration both predictability and universal tendencies, we believe that Azari has 21 consonants in which [γ] and [Ρ] are the allophones of velar plosive //; /ɟ/ is another phoneme with incomplete distribution which appears only in the onset, and finally [] is an allophone of the affricate /δζ/ in the coda.

کلیدواژه‌ها [English]

  • phoneme
  • allophone
  • generative phonology
  • Azari Turkish

 

1. مقدمه

در پژوهشهای زبانشناختی به طور معمول دادهها با "بازنماییِ واجی" نمایش داده میشوند، یعنی با صورتِ زیرساختیِ پارهگفتارهای زبانی پیش از اعمال قواعد واجی بر آنها، زیرا پس از اعمال این گونه قواعد، صورتِ زیرساختی یا بازنماییِ واجی دچار تغییراتی میی یا "بازنمایی آوایی" ییان دیی" در بازنمایی واجییی آوایی نمود نیابند و یا دچار تغییراتیین قضیه نیز صادق است. یعنیی در بازنمایی آوایییی واجی وجود ندارند و نمیتوان آنها را جزو واجهای گونة زبانیین پژوهش نیز سعی میشود تا با نشاندادنِ نحوة اشتقاقِ بازنماییهای آوایی از طریییهای واجیِ پارهگفتارهایین رهگذر هویت واجیِ چهار همخوانِ "گرفتة" [Ρ]، [γ]، [] و [] تعیین شود.

 

ی و گونههای آن

یِ آذرییجانی" نیز شناخته میی" و تعداد زیادی از زبانهای آسیاییی" از خانوادة زبانیِ "آلتایی"یل می، 1996: 189). دالبی (2004: 59- 58) واژة Azeri را برایی آذرییبرد و میافزایین زبان را Azerbaijani نیز میییی سیاسییجان همسان مییشترین تعداد گویشورانِ این زبان در شمال شرقی ایران هستند. دالبی (2004) همچنین واژة Azari را برای اشاره به زبان آذریی ایرانی است، استفاده میییی از آذربایجانِ ایران به آن صحبت میشود. هیئت (1365: 313) گونههاییِ آذربایجان جنوبییِ آذری در ایران) را به شرح زیر تقسیمبندی

 

گویی: تبریز، مراغه.

گویش غربی: اورمیه و سلماس.

گویش شمالی: مرند، اهر.

گویش جنوب شرقی: زنجان.

گویش شمال غربی: خوی

گویش جنوبی: صایینقلعه.

گویش شمال شرقی

گویش جنوب غربی: ساووج بولاق.

گویش شرقی: اردبیل (ساوالان)، خلخال.

 

 

ی مثال بارزی از ییوندی" است. در زبانهای پیوندی، انطباقییش یییها و "واژ" و استونهام، 2006: 60). مثال زیی تغییر برایی آذرییی استانبولی است:

"دست"

نشانة جمع

ی

"در"

 

 

 

 

 

 

λ{ρ

ιμ

δ{

واژ:

 

گونههاییِ آذریِ مورد مطالعه در این پژوهش، تبریزی و گوگانی است. تبرییجان شرقییلومتری غرب تهران واقع شده است. گوگان نیز یی از شهرهای استان آذربایجان شرقیییلومتر است.

دادههای مورد استفاده در این پژوهش مستخرج از راهانداز (1391) و محمودی (1391) است. در هر دوی این پژوهشها، پژوهشگران خود از گویشورانِ گونههای زبانیِ مورد مطالعه هستند و به منظور اطمینان، دادههای گردآوریشده را با گویزبان دیگری نیییاری موارد دادههای مورد نظر از گفتار عادی گویشوران، در محیط طبیعی ادای پارهگفتار، استخراج شده و در مواردی نیز به شیوة هدایت شده از گویشوران خواسته شده است تا پارهگفتارهای بهخصوصی. دادههای حاصل از هر دو شیوه بر روی دستگاه ضبط دیجیتالی ذخیره شده است.

 

3. واجهاییِ آذری

یِ آذری جمعاً سییستویهای 1 و 2 به ترتیب آمدهاند:

جدول 1. همخوانهاییِ آذری - گونههای تبریزی و گوگانی

/π/

انفجاری لبی بی

/Σ/

سایشی لثویی بی

/β/

انفجاری لبیدار

/Ξ/

سایشی ملازی بی

/τ/

انفجاری لثوی-دندانی بی

/η/

سایشییی بی

/δ/

انفجاری لثوی-دندانی دار

/τσ/

انسدادی - سایشی لثویی بی

/χ/

انفجاریی بی

/δζ/

انسدادی-سایشی لثویی دار

//

انفجاریی دار

/μ/

خیشومی لبی

//

انفجاری ملازیدار

/ν/

خیشومی لثوی-دندانی

/φ/

سایشی لبی-دندانی بی

/λ/

ی لثوی

/ϖ/

سایشی لبی-دندانیدار

/ρ/

لرزان لثوی

/σ/

سایشی لثوی-دندانی بی

/ϕ/

ناسودة سختی

/ζ/

سایشی لثوی-دندانیدار

 

 

هاییِ آذری - گونههای تبریزی و گوگانی

/υ/

افراشتة پسین گرد

/ι/

یشین غیرگرد

/Μ/

افراشتة پسین غیرگرد

/ψ/

یشین گرد

/ο/

یمهافراشتة پسین گرد

/ε/

یمهافراشتة پیشین غیرگرد

 

 

/2/

یمهافراشتة پیشین گرد

/Α/

ین غیرگرد

/{/

یشین غیرگرد

 

اجزاییی آذری تحلیلهای متفاوتی را به خود اختصاص دادهاند چهار همخوان [Ρ]، [γ]، [] و []ین نگارندگان، [Ρ] و [γ] واجگونههای //، [] واجگونة // در آغازة هجا، و [] واجگونة /δζ/ در پایانة هجا هستند. در زیربخشهای بعد هریین اجزاء مورد بررسی قرار میگیرند.

 

3. 1. همخوان انفجاریِ ملازی//

اییِ آذری جایگاه ویژهای دارد و پژوهشگران تحلیلهای متفاوتیاند. در وزینپور (1348: 7) نشانة [] ی در نظر گرفته شده است و سپس در دادههای ارائهشده، از این نشانه برای آواهای [] و [] استفاده شده است. مثلاً [γαμι]ی" و [γυταρ]یان دیگر دو آوای [] و [] واجگونههای واجِ // فرض شدهاند. شای// نشاندهندة یی است، نه یی.

حسابگر (1371: 159) همخوان [] را واجی انتزاعی در نظر میگیی و سایشیبودن خنثی است. و آن را یی میداند. وندحسینی[] نماد یییدار است، نه ییشیی در هر دو پژوهش مغفول مانده ای[] در الفبای آوانگار بینالمللی (IPA)، نماد همخوانی ملازیی.

رضینژاد (1381: 34) مدعی// در بازنماییِ آوایی به دو صورتِ [] و [] نمود پیدا مییی دارد. به ایی پیشین، []ی پسین، [] تظاهر آوایی پیدا مینماد []یی سایشی دندانی است) به جای نشانة []یییگر تحلیلهای رضینژاد (1381) اییت آوای [] مبهم باقی میین آوا جزو واجهای گونة مشکینشهری محسوب نمیگردد به این دلیل یشود و واجگونهای از // تلقی میگردد، اما محیطهاییین آوا در آن ظاهر میشود مورد بررسی قرار نمیگیرد. (همان: 60) تنها عنوان می// در پایان واژه قرار بگیرد به [] یا [] تبدیل میشود، اما قاعدة این تغییرات مشخص نشده است. حیدری مزرعهجهان (1381: 84) نیز تحلیلی مشابه ارائه میدهد و ادعا می[] و [] در توزییلییده میشوند. محمودی (1384: 4) نیز تحلیلی تقری[] و [] را واجگونههایی از // میداند.

وندحسینی (1390) این واج را // در نظر میگی[[ و ]] دارد: "[] در موقعیت آغازین و میانی ظاهر میشود. به دو نمونة [γΑβλΑμΑ] "قابلمه" و [μΑγγΑΣ] "موچین" توجه شود. [] در این زبان واج نیست چون در هیچ جفت واژهای با واج دیگری در تقابل قرار نمیگیرد. [] معمولاً فقط در موقعیت میانی ظاهر میشود. به نمونة [ΑΑ] "آقا" توجه شود" (وندحسینییریِ موقعیت میانی مبهم است و معلوم نیست چه محیط آوایی را مشخص میی بین همخوان میانیییِ "موچین" وجود دارد. علاوه بر این، واجِ مورد نظر به همراه تمام واجگونههایی در نظر گرفته شده است. این نگارندگان، در آوانویسییِ "آقا"، صورتِ [ΑΡΑ]یبرند. به عبارتی دیگر همخوانِ آن را آوایی ملازی میدانند و در مورد "موچیی میدانند  به همان صورتِ [μΑγγΑΣ] آوانویسی مییینییی اثبات هویت واجگونهایِ آوایِ [] (یا بهزعمِ آن پژوهش []یِ آذریینه استناد میییبینیم این آوا با آواهای دیگر در تقابل قرار میگیییل میدهد: مثلاً [ΑΡ] "سفید" - [ΑΞ] "جاری شو"، [βΑΡ] "باغ" - [βΑΞ][δΑΡ] - [δΑΣ] "سنگ"، [ΑΡΑ] "پدر" - [ΑνΑ] "مادر". با این وجود، این به آن معنا نی[Ρ] واجی جداگانه است. زیرا با توجه به استدلالهایییشوند، وقوع همخوان [Ρ] قابل پیشبینی است و به قاعده در میآید.

یلهای وزینپور (1348)، رضینژاد (1381)، حیدری مزرعهجهان (1381) و محمودی (1384) در ای[] و []یِ آذری در محیطهای همانند ظاهر میشوند و هرگز در توزییلی قرار نمیگیی ییِ آنها میی پیشینِ [e] و [{]ی پسینِ [Α]، [ο] و [υ] بیایند. مثلاً [γ]یی پسین میآید، نمونههای فراوانیی پیشین هم میآید و [] نییی پیشین میآید، نمونههاییی پسین میآید. به بیان دیگر وقوع [] قابل پیشبینی نیست و نمیتوان آن را واجگونهای از [γ] دانست:

 

پارهگفتارهای نمونة (1): [] پیی پسین و [γ] پیی پیشین:

"مبالغه"

[οπ]

 

 

"قلعه"

]γ{λ{[

"صدای افتادن"

[υββυλτΜ]

 

 

"زاغ"

]γ{δζ{λ{[

"گور"

[ορ]

 

 

 

]γεϕιΣ [

"گاومیش"

[ΑμΜΣ]

 

 

"برادر شوهر"

]γεϕιν[

"گاه"

[Αη]

 

 

"سیاه"

[γ{ρ{]

 

 

 

 

"جوشیدن"

[γεϕν{μ{χ]

 

علاوه بر موارد فوق، همة وامواژههاییی همخوان انفجاری ملازیدار [] هستند و به [γ] تبدیل میشوند، به راحتی مییشینِ [ι] نیز قرار بگیرند، مثلاً: [γιϕΑμ{τ] "قیامت"، [γιϕΑφ{] "قیافه".

حسابگر (1371: 159- 156) محیطهایی را مطرح می[] و [] در آنها ظاهر مییریِ صورتبندیِ مرسوم در واجشناسیِ "جزءمستقل" این محیطها به صورت زیر نشان داده میشوند:

گروه 1

پ

ب

الف

 

 []

   []

  []

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

VCV

VCσ

VC#

لای 

 

گروه 2

پ

ب

الف

 

[]     

[]      

[]      

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

VCCV

σCV

#CV

لای

نمودار 1. بافت آواییِ وقوع [] و []

 

صورتبندیِ بالا بیی[] و [] در توزییلییی میتوان محیط آواییِ وقوع ایییط وقوع [] را پایانة هجا قرار دهیم، یعنی محیط ب در گروه 1 بییط الف است و هم محیط پ. در مورد گروه 2 نیز میتوان محیط وقوع [] را آغازة هجا قرار داد. یعنی محیط ب در گروه 2 بییط الف است و هم محیط پ. بنابراین محیط وقوع دو آوایییر صورتبندی

[]

 

 

[]

 

 

 

 

 

 

 

 

σCV

 

 

VCσ

نمودار 2. بافت آواییِ وقوع [] و [] (خلاصهشده)

وقوع دو آوای [] و [] در دو محییقاً همسو با گرایشی همگانییر زبانها نیز مشاهده میشود. یعنی محییطی مناسب برای "سایشیشدگی"ای از فرایند "نرمشدگی" محسوب میگردد، و محیط "سختشدگی" در توزییلی با آن قرار میگییچ، 1994: 35 و 36). پرسشیینجا مطرح میشود اییی از همخوانها در پایانة هجا قرار میگیرد و طبق قاعده باید به صورت [] محقق شود. اما میبینی[] متجلی میگردد. مثلاً واژة [μΑγγΑΣ] "موچین". در پاسخ به این پرسش میتوان به این ویژگیِ همخوانهایی دو همخوان یید)، محیطیشدگی و موجب سختشدگی مییچ، 1994: 36). شاییز (1986) این ویژگیِ همخوانهای مشدّد را پدیدة عامِ "تغییرناپذیریِ" تشدید مییچ (1994: 410) آن را جنبهای از ویژگی "یی تشدید"یچ (1994: 416- 411) در ادامه، با ارائة شواهد متعددی از زبانهاییدة تغییرناپذیریِ تشدید ناشی از محدودیتییی در صورت فراهم بودنِ توصیف ساختاری) در محیط تشدید اعمال مییافزاییوة بازنمایی در واجشناسیِ جزءمستقل بهخوبی تبیینگر این محدودیت است. به ایییی میییی واژة [μΑγγΑΣ] نیز جزءِ [] با دو همخوان در لایی 2. پ. در نمودار 1).

تحلیلی// بهدست میدهند اگرچه تقریباً همسو با حسابگر (1371) است، اما دو تفاوت عمده با آن دارد. نخست اییی محسوب نمییِ "بدنهای" میهای افراشتگی، پیوستگیداری آن "تعیینناشده" است. به ای نمود آواییِ []، به صورت [+افراشته] و هنگام نمود آواییِ []، به صورتِ [+پیوسته] ظاهر میگردد. استدلالهایداری نیز در ادامه خواهد آمد. تفاوت دوم اییین واجگونهها در چارچوب واجشناسی زایشی غیرخطیِ جزءمستقل صورت گرفته است و فقط به وجود ییین انگارهای ابزارهای نظری لازم را برای این گونه تببینهای همخوان واجی // بر اساس انگارة درخت مشخصههای هله (1992) به صورت زیر خواهد بود:

 

 

 

   //

 

 

 

+ همخوان
 - رسا

 

 

 

 

± پیوسته

 

یی

بدنهای

   ی 

 

± 

+ پسین
± افراشته

- خیشومی

نمودار 3. مشخصههای همخوان واجی //

 

انتخابِ نشانة //یین همخوان دقیقاً آوای انفجاری ملازیدار است (یعنی همان آواییی نیز وجود دارد). اما همان ین همخوان در بازنمایی واجی صرفاً یوان بدنهای پسیهای افراشتگی، پیوستگییی آوایی تعیین میگردد. در اینجا این پرسش اساسی مطرح می//یز یی از واجگونههاست بهعنوان بازنمایی واجی انتخاب نشده است. چنین تبیینی به مراتب از میی برخوردار است و طبیعتاً بر تبیینییزان انتزاع بیشتری دارد ارجح است. در پاسخ به این پرسش بای //های پیوستگی و افراشتگی آن تعیینناشده است، بهعنوان واج، اگرچه میزان انتزاع بیشتری دارد، اما بر اساس "شواهد درون پیی" و "شواهد برون پیی" منطقی به نظر میرسد. نخست ایین پژوهش، طبق جدول 1، در محل "فراگوی" بدنهای، سه همخوانِ واجییعنی /c/ ، // و //. طبق استدلالهای ارائهشده در زیربخشِ 3. 2. // ییتوان آن را واجگونهای از // دانست. با در نظر گرفتن این موضوع و بر اساس لدهفوگد و مدیسون (1996: 36- 35) در هیچ زبانییهایی هم با انسدادیهایی در تقابل باشند و هم با انسدادیهای ملازی. موارد بسیار معدودی نیاند، مورد تأییاند. دوم ایی دیگر از گونههایی، نظیر قزوینی و یا بیجارییا و رضویان، 1384: 97- 94)، آوای [] (یعنی انفجاری ملازیدار، با مشخصة -پیوسته و
-افراشته) در محیطهایییی در این پژوهش [] و یا []یز به آن اشاره شد، ایی وامواژهی همخوان [] بودهیِ مورد مطالعة این پژوهش، بسته به محیط آوایی، به صورت [] یا [] تلفظ میشوند. مثلاً [ηιγυΞ] "حقوق" یا [ϕυγ{ϕϕ{] "رقیه".

تعیینناشدگیداریِ // مسئلة دیگری است یداریِ همخوانِ ملازی در پارهگفتارهای زیید:

 

 

 

 

 

پارهگفتارهای نمونۀ (2): [Ξ] بهعنوان یی از واجگونههای //:

"سفید را"

[ΑΡΜ]

 

 

"سفید"

[ΑΡ]

"به لجن"

[λΜΡΑ]

 

 

"لجن"

[λΜΡ]

"از روغن"

[ϕΑΡδΑν]

 

 

"روغن"

[ϕΑΡ]

"

[δΑΡΑ]

 

 

 

[δΑΡ]

"به قاشق"

[γΑΣΜΡΑ]

 

 

"قاشق"

[γΑΣΜΞ]

"از قاشق"

[γΑΣΜΞδΑν]

 

 

"قاشق را"

[γΑΣΜΡΜ]

"صادق را"

[σΑδΜΡΜ]

 

 

"صادق"

[σΑδΜΞ]

"از صادق"

[σΑδΜΞδΑν]

 

 

"به صادق"

[σΑδΜΡΑ]

"به دویدن"

[γΑΣμΑΡΑ]

 

 

"دویدن"

[γΑΣμΑΞ]

"به ندویدن"

[γΑΣμΑμΑΡΑ]

 

 

"ندویدن"

[γΑΣμΑμΑΞ]

 

ی فوق مشاهده میشود، واجِ // در پایانة هجای اول به صورتِ [Ρ] و در پایانة هجای دوم و دوم به بعد، به شرطییط میانای نباشد، به صورتِ [Ξ] نمود آوایی مییابد. با در نظر گرفتن پارهگفتارهای فوق، این پرسش مطرح مییِ [Ξ] در پایانة هجایِ اییی واجی همان /Ξ/ در نظر نگیرییطِ میی، بر اثرِ نرمشدگی، تبدیل به [Ρ] شده است. چنین تحلیلییا و رضوییِ بیجار ارائه شده است. اما با در نظر گرفتن پارهگفتارهای زیر، تحلیلی/Ξ/ را در این جایگاه ی

 

پارهگفتارهای نمونۀ (3): [Ξ] بهعنوان یی از واجگونههای // و /Ξ/ بهعنوان ی

"داردگرسنه میماند"

[ϖΑνδΜΞΜρ]

 

 

"گرسنه بمان"

[ϖΑνδΜΞ]

"مبهوت مانده است"

[τυμυΞΜβ]

 

 

"مبهوت شو"

[τυμυΞ]

"داردبیقراری  می

[δΑρΜΞΜρ]

 

 

"بیقراری

[δΑρΜΞ]

"دست برداشته است"

[βυρΑΞΜβ]

 

 

"دست بردار"

[βυρΑΞ]

"دارد گشت میزند"

[ϖΜρνΜΞΜρ]

 

 

"گشت زدن"

[ϖΜρνΜΞ]

"داردتعجب می

[ηυρυΞΜρ]

 

 

 

[ηυρυΞ]

"دار و ندارم"

[ϖΑρϕοΞΜμ]

 

 

"دار و ندار"

[ϖΑρϕοΞ]

 

[χΑρΜΞΜβ]

 

 

 

[χΑρΜΞ]

"برگ زرد پاییزی"

[χæzæl]

 

 

"پنبه"

[χov]

"خیلی"

[τσοχ]

 

 

"جریان آب"

[ɑχλΜμ]

 

پارهگفتارهای 3 مؤید ایΞ] نقشی چندگانه دارد: از ییتی واجییط میانای نیز با همین مشخصهها ظاهر میگردد، و در تقابل با // (در بازنمایی آوایی با [Ρ]) قرار میگیرد، مثلاً [ΑΞ] "جاری شو" در مقابل [ΑΡ] "سفید" و از سوی دیگر این آوا یی از واجگونههای // نیز محسوب میییعنی [Ρ])، در توزییلی قرار دارد.

بنابرایای پسین // و واجگونههای آن گفته شد میتوان با سه قاعدة زیر صورتبندی

//       [χ]  قاعدة 1

 

 

 

 

+ همخوان

- رسا

بدنهای

+ پسین

 

 

+ پیوسته

- افراشته

 

 

 

σ1 …V__   #

 

 

//       [Ρ] قاعدة 2

 

 

 

 

+ همخوان

- رسا

بدنهای

+ پسین

 

 

+ پیوسته

- افراشته

+

 

 

  V___ σ

 

 

 

//       [γ] قاعدة 3

 

 

 

 

+ همخوان

- رسا

بدنهای

+ پسین

 

 

- پیوسته

+ افراشته

+

 

 

  σ ___ V 

 

 

در پایان این زیر بخش دو اشتقاق بازنماییهای آوایی [γΑΣμΑΞ] "دویدن" و [γΑΣμΑΡΑ] "به دویدن" به ترتیب از باز نماییهای واجی /#ΑΣ+μΑ#/ و /#ΑΣ+μΑ+Α#/ نشان داده شده است:

 

 

اشتقاق بازنماییهای آوایی
[γΑΣμΑΡΑ] از /#ΑΣ+μΑ+Α#/

اشتقاق بازنماییهای آوایی

 [γΑΣμΑΞ] از /#ΑΣ+μΑ#/

 

/#ΑΣ+μΑ+Α#/

UR

 

 

/#ΑΣ+μΑ#/

UR

 

#γΑΣ+μΑ+Α#

قاعدة 3

 

 

#ΑΣ+μΑΞ#

قاعدة 1

 

--------

قاعدة 1

 

 

--------

قاعدة 2

 

#γΑΣ+μΑΡ+Α#

قاعدة 2

 

 

#γΑΣ+μΑΞ#

قاعدة 3

 

[γΑΣμΑΡΑ]

PR

 

 

[γΑΣμΑΞ]

PR

 

لازم به توضییی" با دو قاعدة دیگر ندارد، اما قاعدة 1 باید پیین دو قاعده از نوع "زمینهبرچینی" است.

 

3. 2. همخوان انفجارییدار //

اییِ آذری تحلیلهای متفاوتی را به خود اختصاص داده است. نگارندگان پس از تحلیی [] هیچگاه در پایانة هجا (V__σ)  دیده نمیشود. حسابگر(1371: 213) نیز معتقد است ی [] در پایانة هجا و محیط میی قرار نمیگیرد و بازنمایی واجی واژهای نظیر [{ϕ/{/ در نظر میگیرد. محمودی (1384: 4) وضعیت این همخوان را اینگونه بیان مییز اشاره داشته، واجگونهای از واجِ مستقلِ /ϕ/ ... متعلق به واجِ // مییانی و میانیِ واژه ظاهر میشود." سپس دو مثال زیر را بهعنوان شاهد میآورد:

/β{/ → ]bæj[ "آقا" /ι{ρ/ > ]ιϕ{ρ [ "جگر"

 

این نگارندگان میپذیی درزمانی میان // و [ϕی آذری وجود دارد، اما برای روشنشدنِ موضوع، ابتدا تمامی محیطهایی[] در آنها نمود مییابد در پارهگفتارهای نمونۀ 4 نشان داده شدهاند.

پاره گفتارهای نمونۀ (4): نمود آوایی []:

"آلبالو"

[ι.λΑ:.ν{ρ]

 

 

"چشم"

[Ɉøz]

"لوس"

[æz.Ɉin]

 

 

"روز"

[Ɉyn]

 

[nis.Ɉil]

 

 

"بیا"

[Ɉæl]

"مالیات"

[ver.Ɉil]

 

 

"مبالغه"

[Ɉop]

"دستگاه سهگاه"

[σε.Αη]

 

 

"گاومیش"

[Ɉɑ. μΜΣ]

"ناتنی"

[ø.Ɉæj]

 

 

"پاییدن"

[Ɉud.mɑχ]

 

با در نظر گرفتنِ پارهگفتارهای 4 میتوان به این نتیجه رسی[Ɉ]ی آذریی فقط در جایگاه __V ، یعنی آغازة هجا، نمود دارد و هیچگاه در پایانة هجا ظاهر نمیشود. به بیان دیگر بهلحاظ همزمانی، واج /Ɉ/ی آذری توزیع ناقص دارد. به اعتقاد این نگارندگان، موارد معدودی نظیر تبدیل /{/ به [{ϕیر پژوهشها به آن پرداختهاند، تبیین درزمانیِ همخوان /Ɉ/ است. در واقع به لحاظ همزمانی، همخوان [j] در پایانة دو واژة [{ϕ] و [bæj] واجگونهای از /Ɉ/ محسوب نمیشود. نگارندگان با مراجعه به شم زبانی گویشوران همچنین دریی می// صورت پیشین [ϕ] بودهاست و سایر گویشوران آن را صرفاً /j/ میدانند.

یین زمینه وجود دارد و موجب مییمِ ارائهشده در بالا را جرحوتعدییم وامواژهها هستند. در وامواژههای زیر میبینیی [Ɉ]ها به [j] تبدیل شدهاند

پارهگفتارهای نمونۀ (5): وامواژههای دارای [Ɉ]:

 

یِ آذری

 

فارسی

"اگر"

[{ϕ.{]

 

/æɈær/

"مگر"

[m{ϕ.{]

 

/mæɈær/

"لگن"

[λ{ϕ.{ν]

 

/læɈæn/

"جگر"

[δζιϕ.{ρ]

 

/δζιɈ{ρ/

 

سادهترین تحلیلییتوان، مانند سایر پژوهشهاییییم همة [Ɉ]ها در محیط میای (V__V) به [j] تبدیل میشوند. اما میبینیگفتاری نظیر [ɡara Ɉøz] "چشم سیاه" به سادگی آن را نقض مییع ناقص // گفته شد، برای تبدیل آن به [j] دو تحلیلِ بهلحاظ نظریی

الف. [Ɉ] هیچگاه در پایانة هجا نمیآی[Ɉ]ها در وامواژههاییانة هجا قرار گرفتهاند، به [j] تبدیل شدهاند (مرز هجا در آوانوشتهها با نقطه مشخص شده است). چنین تحلیلی مستلزم ایی بدون آغازه (V یا VC)قائل شویم. شای و سزری استانبولییا و رضوییِ بیجار، و راهی گونة گوگانی، همگی به هجاهای V و VC قائل هستند. از سوی دیگر، چنین تحلیلی شاید خود بتواند شاهدی باشد بر وجود هجای بیی آذری.

ب. تحلیل دوم به مراتب سادهتر از سایر تحلیلهاست و دربرگیرندة هم تحلیل ارائهشدة نگارندگان در الف است و هم تحلیل سایر پژوهشها. این تحلیل همچنین صریحاً بیانگر ای[Ɉ]ی آذری فقط در آغازة هجا نمود دارد. در این تحلیل به جای اییر پژوهشها چند محیط آواییِ مختلف را برای تبدیل [Ɉ] به [j] در نظر بگیرییدیم تعمیمپذیر نبودند، میتوان با صورتبندی ییطی[Ɉ] نمود آوایی مییابد تصریین قاعده در قالب شرط منفیِ *#VɈ صورتبندی میشود. یعنی در درون واژه، [Ɉ] هییگیرد. به این ترتیب برای عدم [Ɉ] در پایانة هجاییِ آذری نیز نیازی نییخی متوسل شویم و بگوییین در اصل /Ɉ/[j] تبدیل شده است. در مورد نحوة صورتبندی قواعد در قالب شرط منفی میتوان به ایتویع ناقص همخوانهای ]- خیشومی[ در پایانة هجا در زبان ژاپنی با شرط منفیِ زیر صورتبندی شده است:

*     C

   -nasal   σ

 

ی *#VɈ در واژهای مانند [sæɈɈiz] "هشت" در واقع به دلیل محدودیت عام یپارچگی تشدییر بخش 3. 1.). 

 

3. 3. همخوان انسدادی- سایشی لثوی- دندانی /δζ/ 

همخوان انسدادی- سایشیِ /δζ/ به همراه جفت بییعنی /τσ/، در گونههاییِ آذری تلفظهای متفاوتی دارند. در برخی گونهها به صورت [-"پیشبسته"]و در واقع لثویی تلفظ میینژاد، 1381 و حیدری مزرعهجهان، 1381). در گونههای دیگر مانند گونة گوگانی و تبریزی به صورت [+پیشبسته] و به عبارت دیگر لثوی تلفظ میشوند. حسابگر (1371: 125) با ایی خود آواهای لثویِ [τσ] و [δζ] را دارد اما نمود واجی آنها را لثوییِ /τΣ/ و /δ/ در نظر میگیرد و استدلال مییشتر لهجههایی گونة لثوییِ این واج بروزِ آوایی پیدا مییل تبدیل این دو همخوان به آواهایِ لثوییِ [Σ] و [] در پایانة هجا، بهتر است در بازنماییِ واجی به صورت لثویی و در واقع [-پیشبسته] در نظر گرفته شوند. به نظر نگارندگان، در گونههای مورد مطالعه در این پژوهش میتوان به همخوانهایی انسدادی- سایشی
لثوی- دندانییع ناقص دارند و هیچگاه در پایانة هجا نمود آوایی نمییابند و نمود آواییِ آنها در پایانة هجا به صورت [Σ] و [] است. بنابراین مشخصههای همخوان واجی /δζ/ بر اساس انگارة درخت مشخصههای هله (1992) به صورت زیر خواهد بود:

 

 

     /δζ/

 

 

 

+ همخوان
- رسا

 

 

 

 

 

 

یی

تاجی

ی

- پیوسته
+ تیز

 

+ پیشبسته
+ پاشیده

- خیشومی

نمودار 4 مشخصههای همخوان واجی  /δζ/

 

همخوان /τσ/ نیداری، دقیقاً مشخصههایگفتارهای 6، قاعدة 4 را برای تناوب [τσ]~[ʃ] و [δζ]~[ʒ] میتوان صورتبندی

 

 

پارهگفتارهای نمونۀ (6): تناوب [τσ]~[ʃ] و [δζ]~[ʒ]:

"آهو"

[δζεϕ.ρɑν]

 

 

"رود"

[τσɑϕ]

"دیوانه"

[δζιν.λι]

 

 

"بیابان"

[τσøλ]

"تلخ"

[ɑ.δζι]

 

 

"میانجی"

[ɑ.rɑ.τσι]

"خواهر"

[bɑ.δζι]

 

 

"بنوشم"

[i.τσιμ]

"چنین"

[bu.δζυρ]

 

 

"بنوش"

[iʃ]

"گرسنهام"

[Α.δζΑμ]

 

 

"پرواز می

[u.τσu.rɑm]

"گرسنه"

[ɑʒ]

 

 

 

[uʃ.mɑχ]

"آدم لجباز"

[χæ.δζΑ.δΑμ]

 

 

"باز"

[ɑ.τσɯχ]

"لج"

[cæʒ]

 

 

 

[ɑʃ]

 

/δζ///τσ/       [ʒ]/[ʃ] قاعدة 4

 

 

 

 

+ همخوان

- رسا

تاجی

+ پاشیده

+ تیز

 

 

- پیشبسته

+ پیوسته

V ___ σ 

 

 

 

شدگی همخوان در پاییگریید به آن پرداخت، وضعیت همخوان سایشی، لثوییدار [ʒ] است. پارهگفتارهای نمونة 7 را در نظر بگیرید:

 

پارهگفتارهای نمونۀ (7): /Σ/ بهعنوان ی [ʒ] بهعنوان واجگونهای از /δζ/:

"عبور می

[ΑΣΑϕ]

 

 

 

[ΑΣ]

"باز می

[ΑτσΑϕ]

 

 

 

[ΑΣ]

 

[ιΣιμ]

 

 

 

[ιΣ]

"بنوشم"

[ιτσιμ]

 

 

"بنوش"

[ιΣ]

"زمستان را"

[γΜΣΜ]

 

 

"زمستان"

[γΜΣ]

"پا را"

[γΜτσΜ]

 

 

"پا"

[γΜΣ]

"ابروی من"

[γΑΣΜμ]

 

 

"ابرو"

[γΑΣ]

""

[gΑτσΜμ]

 

 

""

[γΑΣ]

"

[γοΣΜμ]

 

 

""

[γοΣ]

"قوچِ من"

[γοτσΜμ]

 

 

"قوچ"

[γοΣ]

 

همانگفتارهای 7 میتوان دید همخوان سایشیِ لثوییِ بی ([ʃ]) علاوه بر ایی از /τσ/ است، خود ییز هست. اما در مورد [ʒ] چنین وضعیتی وجود ندارد. در گونههاییِ آذریِ مورد مطالعة این پژوهش، [ʒ] واجگونهای از /δζ/یانة هجا نمود آوایی مییابد. پیش از هر چیز، مسئلة مهمیید در اینجا به آن پرداخت، ای[ʒ] به دلیل توزیع ناقص واجگونه قلمداد شده است، اما در زیر بخش 3. 2. با ای// توزیع ناقص دارد واج محسوب میگردد. به بیان دیگر دو تحلیلِ ارائهشده با ییگر متناقضند. در پاسخ به این مسئله باییع ناقص تنها معیار تعیین هویت واجی نیست و باید معیارهای دیگر نظیر پیشبینیپذیری را هم در نظر گرفت. به ای//یع ناقص دارد، اما وقوع آن در آغازة هجا قابل پیشبینی نیست. به بیان دیگر وقوع آن در آغازة هجا به قاعده درنمیآید. همین وضعیت در زبان انگلیسی نیز وجود دارد. دو همخوان [h] و [] بهرغم توزیع ناقص، در زبان انگلیسی دارای هویت واجی هستند. در مقابل میبینی[ʒ] در پاییشبینی است و به قاعده در میآید (قاعدة 4).

 

4. نتیجه

چهار همخوان [Ρ]، [γ]، [] و [] در ایپیای و برونپیای نتایج زیر حاصل شد:

الف. یی ملازیدار // در سطح بازنمایی واجیهای افراشتگی، پیوستگیداریِ آن تعیینناشدهاند. این مشخصهها در بازنمایی آوایی، بسته به جاییین میگردند و آواهای [] و [] و [χ] نمود مییابند.

ب. همخوانهای // و /δζ/یع ناقص دارند و فقط در آغازة هجا نمود آوایی مییابند، در گونههای مورد مطالعه، هویتی واجی دارند و وقوع آنها در آغازة هجا قابل پیشبینی نیست و به قاعده در نمیآید و در تقابل با سایر همخوانهای واجی قرار میگیییل میدهند).

پ. همخوان [] در گونههای مورد مطالعه توزیییشبینی است و به قاعده در میآید، این همخوان یی از واجگونههای واج /δζ/ محسوب میشود.

ت. با در نظر گرفتن قواعد 1، 2 و 4 میتوان دیی مورد مطالعه ییش قوی به نرمشدگی در پایانة هجا وجود دارد.

حسابگر، حسن (1371). نظام آوایی زبان ی. پایان‏نامة منتشرنشدة ی ارشد زبان‏شناسی همگانی، دانشگاه علامۀ طباطبایی.
حیدری‌ مزرعه‏جهان، عبدالحسین (1381). تجزیه و تحلیل فرایندهای زبان ی آذری بر اساس واج‌شناسی خود واحد. پایان‏نامة منتشرنشدة ی ارشد زبان‏شناسی همگانی، دانشگاه علامۀ طباطبایی.
راهانداز، سعید (1391). نظام آوایی یِ آذری (گونة گوگانی) رویی غیرخطی. پایان‏نامة منتشرنشدة ی ارشد زبان‏شناسی همگانی، دانشگاه سمنان.
رضی‌نژاد، محمد (1381). واج‌شناسی گویش یِ مشکین‌شهر بر پایۀ نظریۀ خود واحد. پایان‏نامة منتشرنشدة ی ارشد زبان‏شناسی همگانی، دانشگاه تهران.
 زعفرانلو یا، عالیه و سیدحسین رضویان (1384). «برخی از فرایندهای واجی در ی بیجار». زبان و زبان‏شناسی. س. 1، ش. 2، 103- 89.
محمودی، بتول (1384). «تغییرات تلفظی واژگان فارسی هنگام استفاده در گفتار رسمی زبان نوشتاری ‌زبانان تبریز». زبان و زبان‏شناسی. س. 1، ش. 2، 20- 1.
محمودی، سیده معصومه (1391). نظام آوایی زبان ی آذری (گونة تبریزی) در چهارچوب نظریه‌های زایشی و بهینگی. پایان‏نامة منتشرنشدة ی ارشد زبان‏شناسی همگانی، دانشگاه سمنان.
وزین‌پور، نادر (1348). ساختمان فعل در زبان ی از دیدگاه زبا‌ن‌شناسی. تهران: چاپخانة چهر.
وند حسینی، مینا (1390). یه در زبان ی آذربایجانی. پایان‏نامة منتشرنشدة ی ارشد زبان‏شناسی همگانی، دانشگاه علامۀ طباطبایی.
هیئت، جواد (1365). سیری در تاریخ زبان و لهجه‌های ی. تهران: نشر نو.
 
Clements, G. N. & E. Sezer (1982). “Vowel and Consonant Disharmony in Turkish”. The Structure of Phonological Representations. Part 2, edited by. H. van der Hulst and N. Smith, 213-55
Dalby, A. (2004). Dictionary of Languages: The Definitive Reference to more than 400 Languages. Revised paperback edition. London: A & C Black Publishers Ltd.
Halle, M. (1992). “Phonological Features”. International Encyclopedia of Linguistics, volume 3. Edited by W. Bright, 207-212. Oxford: Oxford University Press.
Hayes, B. (1986). “Inalterability in CV phonology”. Language, 62, 321-351
Hulst, H. van der & N. Smith. (1982). The Structure of Phonological Representations (Part II).  Dordrecht: Foris.
Ito, J. (1988). Syllable Theory in Prosodic Phonology. Doctoral dissertation. University of Massachusetts. Amherst.
Katamba, F. & J. Stonham (2006). Morphology. 2nd ed. London: Macmillan Press.
Kenstowicz, M. (1994). Phonology in Generative Grammar. Oxford: Blackwell Publishers.
Ladefoged, P. & I. Maddieson (1996). The Sounds of the World’s Languages. Oxford: Blackwell Publishers.
Trask, R. L. (1996). Historical Linguistics. London: Arnold.